ائل شسون بغدادی

سپاه شاهسون درزمان شاه عباس جایگزین سپاه قزلباش شد.وشاه عباس تشکیلات سپاه جدیدخود را براتحادیه ای از ایلات وفادار وایلاتی که بعدها به شاهسیونی گردن نهادند بنا کرد.ایل بغدادی نیز از ایلاتی است که در داخل اتحادیه سپاه شاهسون بوده وهسته اوليه اين ايل رابعدها نادر در سال هاي 46-1145 هجري از نواحي مجاور كركوك به خراسان كوچاند، علت معروفيت ايل به «بغدادي»هم از اينروست.

۱۳۸۹ مهر ۱۷, شنبه

سفرنامه

كتاب حاضر، «سفرنامه قم» اثر غلام حسين اديب، ملقب به «افضل الملك» و مشهور به «اديب كرماني» (1348 - 1279 ه .ق.) است كه در سال 1334 ه .ق. به رشته تحرير در آمده است؛ چنان كه در مورد اديب نگاشته اند، وي از کارگزاران باسواد دوره قاجار بوده است و بر اساس بيان تذكره نويسان، در رشته هاي مختلف علم، چون: حكمت، اصول، فقه، عروض و... دانش آموخته و سمتهاي مختلفي چون پيشكاري، تحويلداري، نويسندگي، حكومت، استيفاء و... را در طول سالهاي زندگي اش به عهده داشته است. اديب، اهل قلم بوده و علاوه بر كار ترجمه در دارالتأليف، آثاري از جمله: ركن الاسفار، افضل التواريخ، سحر سامري و سفرنامه ناصري، تاريخ و جغرافياي قم، تاريخ صدور قاجاريه، صدرالتواريخ، سفرنامه خراسان و كرمان، كراسه المعي، ظفرنامه عضدي، و سفرنامه قم - كه اكثر آنها جنبه تاريخي دارد - از او باقي مانده است....از ميان اين آثار «سفرنامه قم» از طرف «كنگره بزرگداشت شخصيت حضرت فاطمه معصومه عليها السلام و مكانت فرهنگي قم» جهت تصحيح و چاپ انتخاب گرديد.
‬ ‫تلخیص وتنظیم متن این سفرنامه قجری بخشی ازکوششهای خواهر فاضله زهرا اردستاني است که توسط بنده از سایت کتابخانه دیجیتال حضرت معصومه اخذ ودر سایت اسکرایب ذخیره ودرمعرض استفاده عموم قرار گرفته بود ومدام مورد بازدیدعلاقمندان قرار گرفته واخیراً چون خطوط نمایشی سایت مذکور بهم ریخته از طریق ایمیل درخواست دانلود از وبلاگی دیگر را مینمایند فلذا آنرا دروبلاگ دیگر خود قرار دادم تامورد استفاده علاقمندان به مطالعه تاریخ بویژه محققین تاریخ عشایر استان مرکزی علی الخصوص تاریخچه شاهسون بغدادی قرارگیرد.

[حركت به سوي قم ]
يك شنبه، پنجم رمضان المبارك
آن كس كه او آمدني، آمده بهتر و آن كس كه بود رفتني، او رفته شده به
امروز روز حركت است، مشايعين به شهر رفتند و همراهان سفر مشغول بستن بارها شدند. هفت يدك سركاري در جلو بوده و از اجزاء، چهارده كالسكه و درشكه در اين سفر همراه بود. حدود پانزده رأس قاطر بار سايس(1) خانه سركاري و مستخدمين را مي كشيدند. اين بنده، اسدالله ميرزا و نواب نصرالله ميرزا در يك كالسكه نشستيم و نواب محمود ميرزا و نواب رضا قلي ميرزا هم در يك درشكه نشسته، ساير اجزاء هم هريك به مركب هاي بي جان(2) و جان دار خود سوار شده، عازم گشتند. در عين حركت، فقرا ازدحامي داشتند. به هر يك عطايي فرمودند. و نيز به خدام حرم هم مبلغي وافي دادند كه بين يك ديگر تقسيم نمايند. به عون الهي، به سلامتي حركت كرديم.
[ حسن آباد]
منزل امروز حسن آباد(3) است كه تا زاويه مقدسه شش فرسنگ مسافت دارد. از اين جا تا به قم، راه شوسه است كه درين عهد همايون، حضرت مستطاب اشرف امين السلطان، وزير اعظم، باني آن شده اند، بسيار خوب ساخته اند. اين راه بهتر از شوسه است كه از مشهد مقدس تا قوچان ساخته اند. طرف دست راست اين راه تمام سبزه و باصفاست.
يك فرسنگ و نيم راه كه آمديم، يك دسته سوار ديديم كه به طرف طهران مي روند، معلوم شد كه اين سوارها از ايل شاهسون بغدادي(4) هستند كه در صحاري شهر ساوه و آوه(5) منزل دارند. اين زمان به جهت سان دادن و گرفتن جيره و مرسوم به طهران مي روند و گويا بعد مأمور فارس شوند. سركرده ايشان، اكبرخان سرتيپ است. و ما التزام نسپرده ايم كه در هرجا از هركس تملق كنيم. حقيقت گويي، از هرچيز بهتر است؛ اين سواراني كه امروز ديديم، از وضع لباس و اسبان و طرز حركات و رفتار ايشان معلوم شد كه خيلي بي نظم هستند.
[قريه كاريزك ]
در سر دو فرسنگ و نيمي، قريه كاريزك(6) نمايان شد. اين قريه متعلق به جناب مستطاب آقا ميرزا علي خان امين الدوله(7) رئيس دارالشوراي كبري و وزير وظايف و اوقاف و پست خانه هاست. در توي درختان، آفتاب گردان هاي متعدد زده بودند كه بايد از براي صرف نهار درين جا فرود آييم. اين جا جلگه خوبي دارد. هوا به شدت گرم بود. درين جا مهمان خانه تازه ساز قشنگي دارد كه اطاق ها فرش كرده، و ميز و مبل گذارده شده است. هر وقت هركس برسد، هرچه از اطعمه و اشربه بخواهد براي او حاضر است. درين مكان پياده شديم و صرف نهار كرديم. بعد از يك ساعت توقف، از اين جا [كه ]سوارشديم، ديگر سبزه و صفايي در راه ديده نمي شود، مگر تا يك فرسخ مانده به حسن آباد. چادرهاي اردو از يك فرسخي نمايان بود. دو ساعت به غروب مانده، به حسن آباد رسيديم و فرود آمديم و منزل كرديم. حسن آباد، در جلگه واقع است. باغي درين جاست كه متعلق به حاجي محمدحسن كمپاني(8)، امين دارالضرب است كه كاروانسراي تو در تو و آب انبار خوب و مهمان خانه قشنگي دارد. از قراري كه تحقيق كردم، آبادي و قريه حسن آباد متعلق به ميرزاحسن خان(9) متخلص به «شوكت»، منشي اول سفارت عثماني، مقيم تهران است. مشاراليه از اطياب و انجاب فارس است. روزگاري است كه در دارالخلافه طهران است و از بدوشباب، به تحصيل علوم و كسب فضايل زحمتي كامل كشيده؛ قواعد عربيه و قوانين ادبيه را فرا گرفته؛ در طبيعي و رياضي و الهي، محظوظ گشته؛ در شاعري نيز مقامي عالي دارد. اين غزل از اوست:

تا گشودي گره ز زلف دراز گره از كار عاشقان شد باز
گه به دل گه به ديده ساكن تاچه خواهي از پي نشيب و فراز
گريه برلب است و ناله به دل دف قوي تر نمي دهد آواز
گر بكاوند تربت محمود باز جويند عشوه هاي اياز
با قفس خو گرفته مرغان را رشته بر پا چه كوته و چه دراز
امشب با محمد كاظم ميرزاي مهندس كه از مسافرين است، قدري صحبت كرده؛ بعد از صرف شام، زودتر از هر شب به واسطه كسالت و خستگي راه، استراحت كرديم.
[علي آباد]
دوشنبه، ششم شهر رمضان المبارك
از حسن آباد بايد به منزل علي آباد گوك داغ(10) حركت كرد. دو ساعت از دسته گذشته، از اين منزل حركت شد. در بين راه عمارتي ديده شد كه شبيه به عمارت هاي خوب طهران بود. در عقب آن دهي بسيار آباد ديده شد كه داراي دو مسجد و سه حمام و هزار نفر جمعيت بود و موسوم به عزيزآباد(11) است كه متعلق به عزيزالله خان صارم الملك اميرتومان مي باشد و ملكي ايشان است. كاروانسراي جديدي درين جا احداث كرده، ولي هنوز ناتمام است و اين مكان معروف به «قلعه محمدعلي خان» است كه حصانه گوك داغ واقع است. اراضي راه امروز پست و بلند است و دره و ماهور زياد ديده مي شود. از اين جا كه گذشتيم به پل رودخانه شور(12) رسيديم. اين پل در اين عهد همايون، چهار مرتبه ساخته شده و خراب گشته است. در سال گذشته، بر حسب امر دولت، ساختن اين راه به يكي از اهل اروپ موكول شد و او همان كسي است كه مشغول راه سازي طهران تا عربستان است. خلاصه، اين پل پنج چشمه دارد و بسيار محكم ساخته شده است؛ اميد است كه از طغيان آب خراب نشود. از رودخانه كه گذشتيم در دو طرف جاده، درّه و ماهور بسيار ديديم. در بين راه، در مهمان خانه صرف نهار كرديم و بعد از سوار شدن به طرف علي آباد رانديم. در خارجه رسم است كه مهمان خانه را به جهت استراحت مسافرين مي سازند و نرخ اشياء را با جزوي تفاوت، به قيمت اجناس شهري كه نزديك آن مهمان خانه است، به فروش مي رسانند؛ ولي نغوذبالله از نرخ اجناسي كه درين مهمانه است، ميزان معيني ندارد. قيمت اجناس بسته به اختيار فروشندگان است. «مسلمان نشنود كافر نبيند»، اگر بخواهيم سوء سلوك و گراني اجناس را شرح دهيم، بايد اوراق بسياري را سياه كنيم، بهتر اين است كه هيچ دم نزنيم. بحمدالله، اهل اين اردو كه محتاج به خريد اجناس اين مهمان خانه نيستند، ولي خداوند به فرياد ساير مسافرين برسد. در بين راه، بعضي چادرها به نظر آمد كه تمام ايلات ترك شاهسون در آن جا هستند. آنچه معلوم شد كه دوازده هزار خانوار مي باشند، هزار و دويست غلام مي دهند كه از ديوان مواجب مي گيرند. اين ايل كنون ابوالجمع عزيزالله خان صارم الملك است. از قرار معلوم گويا درست نمي تواند ازاين ايل نگاهداري نمايد و اين ايل در زماني كه سپرده به مرحوم حاجي شهاب الملك(13). نظام الدوله بوده اند بسيار طرف اعتنا مي شدند و از آنها رعايت و حمايت به عمل مي آيد ولي كنون به طورهاي ديگر شنيده مي شود كه بايد ننگاشت. خلاصه، تا سه فرسخ از درّه و ماهور عبور كرديم و عصري به علي آباد رسيديم كه بايد شب در اين جا منزل كنيم. اين مكان از جاهايي است كه بايد در بالينش، جميع صحبت كرد و به شرح آن پرداخت. سابقاً مردم از روي استهزاء يكديگر، در باب علي آباد اصفهان مي گفتند كه: «فلان خيال مي كند كه علي آبادهم شهري است»؛ اما حالا در باب اين علي آباد مي توان گفت كه اين از شهرها هم برتر و بهتر است؛ چه عمارت خوبي كه درين جا بنا شده است! چه آب هاي صافي و حوض هاي بزرگ سنگي و چه آب افشارها و چه فواره ها و چه سنگ آب هاي خوب و چه باغ ها و ستون هاي سنگي و حمام عالي و منظرها و ديوان هاي سنگي حجاري شده، درين جا ديده مي شود! كه نظير آنها در شهرهاي ايران كمتر است؛ دهي است آباد كه «لم يخلق مثلها في البلاد»(14) در شأن آن است؛ داراي باغ بزرگ دولتي و چند خانوار رعيت است، مهمان خانه بسيار خوبي دارد كه تمام آن از سنگ هاي صاف ساخته شده است. قريب دو سنگ آب از ميان مهمان خانه عبور مي كند. كاروانسراي محكم جديدي در آن جا است كه بسيار عالي است. ر سمت دست راست جاده كه طرف مهمان خانه است، فضاي وسيع مرتفعي از سنگ، فرش كرده و وسط آن استخري ساخته اند كه علي الاتصال يك سنگ و نيم آب از آن جاري است و اين آب در باغ مقابلِ مهمان خانه مي ريزد. اين باغ اگرچه جديد است، لكن اكثر از درختانش به ميوه رسيده است. پشت مهمان خانه نيز باغ ديگري احداث شده است كه تمام درختانش ميوه است و لا ينقطع آب جاري دارد. مخارج اين باغات و كاروانسرا و حمام و غيرها در عرض سال، هزار و چهار صد تومان است. و اين ده و باغ و عمارات متعلق به حضرت مستطاب شريف فخيم، آقاميرزا علي اصغرخان، وزير اعظم - دامت شوكته - است كه همت در آبادي اين جا گماشتند. اين جا در سابق آب باريكي داشت و به قيمت نازلي ابتياع شد. هرگان حضرت اجل، مراقبتي درين مكان فرموده، آب بسياري ظاهر شد و از كثرت ميمنت و اقبال در نيم فرسنگي اين مكان، جايي را شكافتند، معدن سنگي(15) ظاهر شد كه خود آن معدن نهايت امتياز دارد و ستون هاي ده زرعي بيرون مي آيد. سنگ هايي كه از آن جا بيرون مي آيد، يك تخته هموار و صاف است كه حجاري چندان لازم ندارد؛ صفحه سنگي بيرون مي آيد كه از حيث طول و عرض، بيست و پنج و شش ذرع و قطر نيم ذرع است؛ طوري صاف است كه يك روز، يك فرسنگ تراش مي تواند پست و بلندي هاي آن را صاف كند كه ديگر حجاري لازم نداشته باشد. به واسطه اين معدن، هرچه طاق و صفه و عمارت و سكّو حمام و اطاق و منازل مسافرين ساخته شده است، تمام از سنگ است، ناظرين از طرز عمارات اين جا به حيرت مي افتند. و نيز معدن خاكي(16) درين جا است كه تازگي از آن ظروف چيني مي سازند. چيني آن خوب است، رنگ خوبي دارد، ظروف آن قابل مجالس بزرگ است. علي آباد هم جزو گوك داغ است. از آثار خبري و نقلي و نظري، چنين معلوم مي شود كه راه قديم و جاده سابق از ري به قم و اصفهان از همين جاده بوده است كه علي آباد جزو منازل اين راه محسوب مي شده است و سابقاً اين منزل معروف به «كاروانسراي سنگي»(17) بوده است و كنون هم اثر آن باقي است. و صاحب «معجم البلدان» در لغت «كرد شير» با كاف فارسي مي نويسد كه «كرد شير» قلعه معتبري داشته است و در وسط راه قم وري واقع بوده است، به قرينه «كوشك بهرام»(18) كه هم منزلي بالاتر از اين جاست و از اسامي قديمه است. مي توانيم بگوييم كه «كردشير» همين علي آباد بوده است كه مسافرين قم وري درين جا منزل مي كرده اند. بهترين دليلي كه براي جاده بودن علي آباد به قم به دست آمدِه است، اين است كه روي كوهي كه مشرف به كاروانسراي قديم علي آباد است، آثار برجي است كه از سنگ و گچ ساخته شده و روي آن برج به طرف كوير حوض سلطان واقع شده است. چنين معلوم مي شود كه اين برج از براي مستحفظين و ديده بانان اين جاده ساخته شده است يا آن كه تنها در آن جا آتش مي افروخته اند كه اگر [كسي ]در شب راه را گم كند و داخل بحيره سابق و كوير شود، به واسطه روشنايي سربرج به بيراهه نيفتاده، به طرف كاروانسراي قديم علي آباد حركت كند. اين نيز دليل بر اين است كه از اين جا راه عبور و مرور قوافل بوده است. البته دهي كه كنون اين همه آب دارد، يقيناً مالكين و متمدنين سلف نمي گذاشته اند كه چنين استعدادي در زير زمين بماند و قلعه اي در آن جا ساخته نشود. بدون ترديد، سابقاً راه از همين جا بوده و به واسطه انقلابات زمان و تغيير و تبديل پادشاهان و فتنه هاي چنگيز و غيره، آبادي هاي اين راه معدوم شده و راه مسدود گشته و بعدها باز جاده را تغيير داده اند و راه را به طرف كوير خشك و حوض سلطان(19) كه ابنيه سلطان سنجر(20) است، قرار داده اند و كنون چند سال است كه از بند ساوه(21)، آبي به جاده كوير و حوض سلطان افتاده، دوباره درياچه تشكيل يافت. و به واسطه اهتمامات حضرت مستطاب اشرف، وزير اعظم - دامت شوكته - راه ري و قم از طرف علي آباد واقع شد. حقيقتاً آثار قديمه را احياء كردند. و باني آبادي علي آباد و تجديد جاده به اين طرف، مرحوم مغفور آقا محمد ابراهيم(22) امين السلطان اول - طاب ثراه - بود كه در سنه هزار و دويست و نود و هشت، شروع به ساختن راه قديم قم شده و آثار كهنه و منازل قديمه اين راه را تجديد نمودند، در تسطيح جاده و مرمّت راه همت گماشتند و درين موقع كه علي آباد نام دارد، حفر قناتي، علي حدّه نمودند و به اسم فرزند خودشان حضرت مستطاب اشرف، ميرزا علي اصغرخان امين السلطان ثاني وزير اعظم - دامت شوكته - موسوم ساختند؛ ولي عمر ايشان آنقدر باقي نماند كه اين طرح خود را به اتمام رسانند و در هزار و سيصد هجري وفات كردند. بعد از فوت آن مرحوم، والد امجدشان حضرت مستطاب اشرف، امين السلطان، وزير اعظم - دامت شوكته - خواستند، نام پدر را به جا و رسم او را احياء فرمايند. لهذا به آبادي علي آباد و احمد آباد و كوشك نصرت و ساير منازل و مهمان خانه [ها] كه در سرهر چهار فرسخ اين راه است، همت گماشتند و راه را شوسه كردند و از براي مسافرين در شكه و كالسكه و تريگا و دليجان و ترمتاس و فورقان كه آلات سواري است ترتيب دادند كه مسافرين آنها را كرايه كرده به سهولت از طهران به طرف قم بروند و در مهمان خانه ها منزل كنند كه از حمل بار و بند و اسباب سفر آسوده شوند. در هر مهمان خانه كه وارد شوند از سماور و اسباب و ميز و فروش و تشك و لحاف و غيرها مستغني باشند، جميع اين اشياء كنون هم در مهمان خانه موجود است. و ايجاد اين راه و تشكيل مهمان خانه هاي راه قم و تعيين آلت هاي سواري از طهران تا قم در اطراف سنه هزار و سيصد و يك هجري واقع شد. و در آن سنه، يك لايحه براي راه شوسه قم و تكليف مسافرين نوشته شده، به طور اعلان در ديوارهاي طهران چسبانيدند. صورت آن لايحه در يكي از سفرنامه هايي كه در راه كلار دشت نوشته اند، ضبط است. و اين جانبان آن لايحه را ديده ايم و همان سفرنامه را داريم. ان شاءالله در شرح حال قم، در ذكر مهندسيه كه يكي از منازل و مهمان خانه ها است، صورت آن كتابچه لايحه را كه در تكاليف مسافرين راه قم نگاشته شده است، ثبت خواهم كرد و كنون مجال نيست كه در ذكر علي آباد، آن صورت نگاشته آيد. ما را همين قدر در جغرافياي علي آباد نگاشتن كفايت است و نواب محمد كاظم ميرزا هم كه از همراهان اين سفر است در نقشه كشي و مساحت طول و عرض باغ و بناي علي آباد تنبلي كرد و تعيين طول و عرض ننمود كه در اين جا بنگاريم. همين قدر بايد دانست كه علي آباد از منازل خوب و بناهاي بسيار عالي ايران است و دلالت بر بزرگي و شهامت باني آن دارد كه اين شعر حاكي از قول ايشان است:
اِنَّ آثارَنا تدلُّ علينا فانظروا بعدنا الي الآثار(23)
كنون به وقايع و گزارشات خودمان بپردازيم كه درين منزل رخ داده است. چادرها را در جاهاي باصفا زده بودند و چادر ما را در ميان باغ برسرپا كرده اند؛ هواي خوش و صفاي دلكشي داشت. باد بهاري مي وزيد. صرف چاي كرديم و نماز خوانديم. امشب باد سخت شديدي مي آمد، به طوري كه چهارستون سنگي جلوي عمارت را كه مهرگان حضرت مستطاب والد - روحي فداه - منزل كرده بودند، از وسط سرنگون كرد و درشكه نمره هفت مقرب خاقان، ميرزا صدرالدين مستوفي را - كه از همراهان و ملتزمين است- از بالاي تپه حركت داده، در توي درّه انداخت. از حركت درشكه، شتري به تكان در آمده، در پشت چادر محمدحسين خان سرتيپ عطاءالملك كه تا قم همراه خواهد بود، به زمين افتاد. از لطمه شتر، نصف چادر عطاءالملك سرنگون شد و دو تيرك چادر پوش برادر بزرگ ترم نواب والاعين الملك، شكست. هريك از همراهان از صدمت اين باد نقمتي بردند، ولي بحمدالله به چادر پوش اين جانبان صدمتي نرسيد و آسوده بوديم؛ به علت اين كه چادر ما را در وسط درختان زده و طناب هاي آن را به شاخه هاي محكم بسته بودند و هيچ آسيبي وارد نيامد؛ اما به واسطه اضطراب ديگران خالي از انقلاب نبوديم. آخرالامر باد، تخفيف يافت و به استراحت مشغول شديم.
سه شنبه، هفتم رمضان المبارك
صبح زود به واسطه صداي باد از خواب بيدار شديم. يك ساعت و نيم از روز گذشته، از علي آباد به طرف منظريه كه پنج فرسنگ مسافت دارد و در طرف جنوب واقع است حركت كرديم. [كوشك نصرت ]هوا سرد بود. يك فرسنگ كه بيش تر را نديم، به كوشك نصرت(24) رسيديم. اين جا هم از بناها و مستحدثات حضرت مستطاب اشرف آقاي امين السلطان وزير اعظم - دامت شوكته - است. مهمان خانه باصفا و قنات آب گوارايي دارد. دو - سه سال است كه كاروانسرا و حمام و باغي نيز در طرف مهمان خانه ساخته شده است. به قدر يك سنگ آب درين جا جاري است كه در استخري ريخته و باغ زير دست را مشروب مي كند. اين جا منزلگاه زوار نيست و به منزله نهارگاه مسافرين است؛ لكن قهوه خانه و مهمان خانه موجود دارد. فرنگيان راه ساز و مباشرين اين منازل درين جا سكنا دارند و در نزهت و غرس اشجار اين جا مواظبت مي كنند. قلعه اي هم درين جا است كه دوازده خانواده دارد و به ديوان، ماليات نمي دهند. [درياچه جديد الاحداث ساوه ]از اين جا تا منظريه، درياچه جديد الاحداث در كنار جادّه واقع است و بحيره ساوه نمودار شد. تمام خيالات مسافرين و ملتزمين صرف تماشاي اين بحيره بود.
و بحر كالحسام له صقان ولكن فيه للرّايي مسرّة(25)
طول اين درياچه كنون تا سي فرسنگ و عرض آن به هفت فرسنگ رسيده است و در ميان اين درياچه عرض آن كم مي شود كه اصل بحيره به شكل عينك واقع مي گردد. كاروانسراي حوض سلطان كه در جاده قديم واقع است، به هيچ وجه نمايان نيست و نزديك است كه آب اين درياچه آن جا را خراب كند. در بعضي نقاط اين راه، آب درياچه تا جاده، بيش تر از صد ذرع(26) فاصله نيست. گمان اين است كه تا چند سال ديگر باز بايد جاده را تغيير دهند و آب اين جا را فرو خواهد گرفت؛ ولي شنيدم كه مهندسين فرنگي كه درين جا راه سازي كرده اند، گفته اند كه آب درياچه اين جاده را نخواهد گرفت. اين درياچه از سنه هزار و سيصد و يك بوده است، كه در همان وقت اين جاده جديد و مهمان خانه ها ساخته شده بود. جهت احداث اين بحيره و طغيان آب اين بود كه بند ساوه شكست و آب آن درين جا افتاد و آن رودخانه هاي ديگر هم ضميمه شد و مندرجاً بحيره اي كه از زمان حضرت رسول صلي الله عليه وآله وسلم خشك شده بود دوباره تشكيل يافت؛ و يكي از عرب هاي طايفه كلّكو(27) كه در همين اراضي هستند در زمان حدوث اين درياچه جعل كرده بود كه من خود ديدم از كوير آب زايش كرد و من از ترس، خود را به كناري كشيدم و دروغ آن مرد معلوم و محقق گشت و تاكنون اين كوير آب نداشته و از زمين آبي بيرون نيامده است. اين ها همه از جعليات است و در «قصيده برده»(28) شعري است كه اشاره به همين درياچه است و خشك شدن آن در زمان انوشه روان [انوشيروان ] جزو معجزات حضرت رسول صلي الله عليه وآله وسلم به شمار مي آيد و آن شعر اين است:
وساء ساوة ان غاضت بحيرتها و ردّ و اردها بالغيظ حين ظمي ء(29) و صباحي(30) بيدگلي نيز گويد:
نم رود سماوه خشكي درياچه ساوه خمود نار آتش خانه و كسر گنبد كسري
خلاصه، در كنار اين درياچه بايد عبور كرد و امروز [را] سپري نموديم. در بين راه نهارگاه زده بودند. صرف نهار شد. يكي از تفنگداران سركاري(31) به حكم مهرگان حضرت والد - روحي فداه - در آب دريا زد تا بيست و پنج قدم در آب رفت و آب به شكم اسب رسيد. آن گاه مقرر شد كه بيش از اين رود و مراجعت كند. در ميان آب اين درياچه، حيوانات غريبه تشكيل و تكوين يافته است. مرغابيان بسياري در سواحل اين بحيره هستند. از دور كه تماشا مي شود آب درياچه به شكل كروي ديده مي گردد. بعد از صرف نهار، حركت كرديم. از كوشك نصرت تا منظريه چهار فرسنگ و نيم مسافت است و تقريباً چهار فرسخ از ساحل بحيره جديد عبور مي شود و در بين اين راه، به هيچ وجه مزرعه و آبادي نيست؛ ولي از سمت كوه هاي غربي اين وادي، حضرت اجل اشرف اكرم آقاي امين السلطان وزير اعظم - دامت شوكته - مقرر داشته اند كه قناتي احداث كنند كه آب آن به وسط اين صحراي بي آباداني برسد، تا در اين چهار فرسخ هم بنابر ابن سبيل آسيبي نرسد. [احمد آباد]تقريباً نيم فرسخ به منظريه مانده، به احمد آباد(32) رسيديم كه از متعلقات و مستحدثات حضرت مستطاب اشرف آقاي وزير اعظم است. اصل اين جا «باقرآباد» نام داشته كه متعلق به آقا باقر سعد السلطنه(33)، حكمران سابق قزوين بوده است. و او اين جا را پيش كش حضرت مستطاب اجل، آقاي وزير اعظم كرده است. داراي يك قهوه خانه و كاروانسراي كوچكي است. در جلو قهوه خانه، باغچه جديدي تشكيل داده و غرس اشجار نموده اند؛ آب كمي دارد، آن هم گوارا نيست. [منظريه ]از اين جا حركت كرده به طرف منظريه(34) روان شديم. از گردنه به آن جا فرود آمديم و منزل كرديم. منظريه بسيار جاي با صفاي خوبي است. مهمان خانه عالي و اطاق هاي متعدده با ميز و مبل دارد. كاروانسراي بسيار پاكيزه و آب انبار بزرگي دارد. باني كاروانسرا حضرت اجل اشرف آقاي وزير اعظم است. در سردر كاروانسرا، بعد از چند شعر، مادّه تاريخ آن جا را نگاشته اند و تاريخ آن اين مصرع است: «نصر من الله و فتح قريب»باغ بزرگي هم درين جا احداث شده كه «روح منظر» [نام ] دارد. سبب تسميه اين مكان به منظريه آن است كه از اين منزل، گنبد مطهر حضرت فاطمه معصومه بنت موسي بن جعفرعليهما السلام كه مرقد شريفشان در قم است نمايان است. بعد از ورود به منزل ها، صرف چاي نموده، بعد از اداي نماز و خوردن شام، استراحت كرديم.
چهارشنبه، هشتم رمضان المبارك
صبح زود از خواب برخاسته، بعد از اداي فريضه، سوار شديم و رو به راه نهاديم. امروز بايد وارد شهر قم شويم. اغلب راه، هموار بود و كمي نشيب و فراز دارد. تقريباً چهار فرسنگ مسافت دارد. [پل دلّاك ]در بين راه يك پل چوبي بود و دوپل ديگر كه از سنگ و آجر است، ديده شد. آخرين پل كه از سنگ ساخته شده بود، معروف به پل دلاّك(35) است كه چهار دفعه، از ده سال قبل تاكنون، ساخته شده و طغيان آب آن را خراب كرده است. اين ايام كه تعمير اين بناهاي راه واگذار به مهندسين فرنگي شده است، صورت ظاهر اين پل بي عيب است، اميد است كه تا چندي ديگر خراب نشود. پل دلاّك را از سنگ ساخته اند و هفت چشمه و سقف مرتفعي دارد. از آن جا به طرف شهر قم رانديم. سه قهوه خانه در دست چپ ساخته اند، يكي از آن داير و دو تاي ديگر باير است. عباس ميرزا(36) نواده دختري اين سلطنت عظمي كه فرزند مرحوم محمد مهدي خان اعتضادالدوله است و اين اوقات حاكم قم است، با اجزاء حكومتي به استقبال بندگان حضرت اشرف اسعد والا - روحي فداه - آمده، بعضي يك دسته سوارهاي قزوين هم كه سپرده به آقا ميرزا محمدخان(37) سرتيپ - پيش خدمت حضور و پدر جناب عزيز السلطان(38) اميرتومان - است، مامور فارس هستند و مدتي است در قم انتظار ورود مهرگان حضرت والا - روحي فداه - را داشتند. اين ها هم با مال ها و يراق هاي بسيار خوب در كمال نظم استقبال كردند و ده نفر قراسوران(39) كه به جهت حفظ راه ها در قم متوقف هستند، به جلو آمدند و مشغول بازي و تقله انداختن شدند. انواع و اقسام هنرها از اين ده نفر سوار ديده شد كه مايه حيرت گرديد؛ سر خود را به روي زين اسب مي گذاشتند و هردو پارا به هوا بلند مي كردند و اسبان را به تاخت در مي آوردند و به آن حالت از اسب نمي افتادند و به طرز خاصي از زير شكم اسب، تير تفنگ خالي مي كردند و در حين تاخت اسب، طوري در زير شكم مركب، خود را پنهان مي ساخت كه فارِس معلوم نمي شد. و در رو به روي دشمن، چنين اشخاص خود را از گلوله تير محفوظ خواهند داشت. در حين سواري، زين و يراق اسب را برچيده، دوباره مركوب خود را زين و يراق مي نمودند و در حين سرعت دوندگي اسب، پياده مي شدند و يك پا را چندين بار به زمين مي زدند و بعد سوار مي شدند. گاهي چوب تقله را به زمين مي زدند كه به هوا بلند مي شد. در حين تاخت، آن چوب را بين زمين و آسمان مي گرفتند. چندين هنرها كردند كه آدمي تعجب مي كرد. اين سوارها در قم متوقفند و جزو قراسوران ها هستند. از طهران تا فارس و يزد از اين قره سوران ها هستند كه مستحفظ راهند و با پست دولتي همراه مي شوندكه آفتي نرسد. اين ها همه سپرده به سهام السلطنه هستند كه چهار سال قبل به حكومت يزد مفتخر بود. قره سوران، لفظ تركي است. بعضي چنين ترجمه كرده اند كه «قره» به معني خشكي است كه ضد درياست. يعني اين ها خشكي ران هستند و مستحفظ بيابانند. ولي معني چنين نيست و اين ها در ترجمه «سوران» اشتباه كرده اند كه آن را به معني «راندن» دانسته اند. «قره» به معني سياه است و «سوران» به معني «پرس» است كه حاصل مصدر است و امر آن «سروش» است كه به معني «بپرس» باشد. به عبارتٍ اخري، «قره سوران» به معني سياهي پرس است. از آن كه اين ها در بيابان و غيرها چون در شب سياهي را ببينند، مثل مستحفظين فارس، مي گويند: سياهي كيستي؟ لهذا اين ها را قره سوران گويند. خلاصه، همه جا رانديم تا به نزديك شهر قم رسيديم. از مستقبلين و تماشائيان، ازدحام غريبي بود. از امامزاده خاك فرج(40) گذشته، وارد دروازه شديم؛ نواب والا آقاي عين الملك در مهمان خانه دولتي، كه بيرون دروازه شهر و مسما به «مهندسيه» است، منزل كردند. اين جانبان در ركاب حضرت مستطاب والا - روحي فداه - از بازار شهر عبور كرده، از راه بالا خيابان، به حرم مطهر حضرت معصومه عليها السلام بنت موسي بن جعفرعليهما السلام مشرف شديم. وارد صحن جديد و عتيق شديم. حوض بزرگي وسط صحن جديد بود و بسيار صحن با روحي بود؛ شايسته هزارگونه تمجيد است. بعد از صحن به رواق و حرم مشرف شده، زيارت كرديم. فرش زمين حرم از سنگ هاي مرمر است كه ميرزا شفيع، حاكم يزد، در زمان حكومت خود، اين سنگ را به اين جا فرستاده است. در آن اوان، سنگ هاي قديم را كه در توي حرم به كار برده بودند، بيرون آورده، ايوان بزرگي را فرش كردند و سنگ هاي مرمر تقديمي ميرزا شفيع را در سطح زمين حرم مطهر به كار بردند. قبور سلاطين صفويه در ميان رواق هاي اين جا مي باشد كه صندوق چوبي، در روي آنها نصب است. قالي هاي خوب از آن عهد تا كنون مانده است كه بر مقبره سلاطين مذكور است، جزو انتيقه [عتيقه ]محسوب مي شود، خيلي قيمتي است. خلاصه، بعد از زيارت به منزل آمديم. منزل در عمارتي است كه نزديكي حرم، جناب مستطاب اجل آقاي امين السلطان - وزير اعظم - دامت شوكته - بنا كرده اند؛ كه هر وقت به قم مشرف مي شوند، درين جا منزل مي كنند. بسيار عمارت وسيعي است. حمام و آشپزخانه بزرگي دارد. امروز به حمام رفتيم و از كسالت راه بيرون آمديم. بعضي از سادات و اهل شهر به ديدن آمدند. جناب مستطاب آقا سيدحسين متولي باشي كه از صناديد(41) اين زمان است، در اين اوقات در قم نيستند؛ به عتبات عاليات مشرف شده اند. از اقتدار و تسلط ايشان شرحي شنيده شد كه باعث حيرت گرديد.
پنج شنبه، نهم رمضان
امروز و فردا در اين شهر توقف خواهد بودو اين جانب در شرح حال قم به قدري كه توانستيم تحقيقات به عمل آورديم و درين جا مي نگاريم. ابتدا، شروع مي كنيم به شرح حال «مهندسيه» كه بيرون دروازه شهر قم است. [مهندسيه ]«مهندسيه» از مهمان خانه هاي خوب دولتي است كه در بيرون شهر واقع شده، عمارات و اطاق هاي خوب و كاروانسراي بزرگي دارد، فرش و اسباب و ميز و مبل همه چيز در آن جا حاضر است. مسافرين محترم در آن جا منزل مي كنند. جهت تسميه اين مهمان خانه به «مهندسيه»، آن است كه مهندسي اين راه، به مباشرت ميرزا نظام مهندس الممالك كه استاد علوم رياضي است، بوده است كه از طرف حضرت مستطاب آقاي امين السلطان وزير اعظم منازل و مهمان خانه هاي دولتي را در بين راه طهران و قم، او ساخته است. و مهمان خانه كنار شهر قم را به نام خود، يعني؛ به لقب خود منسوب ساخته است كه نام او در روزگار به يادگار بماند. محض اطلاع آيندگان، بعضي تحقيقات در خصوص اين ميهمان خانه ها مي نگاريم كه نكات تاريخيّه از ميان نرود. راه حاليه از طهران تا قم در زمان مرحوم آقا ابراهيم امين السلطان اول - طاب ثراه - شوسه شده كه به امر دولت اين كار را به انجام رسانيدند و تا قزوين، راه را شوسه كردند. بعد از فوت آن مرحوم، جناب مستطاب اجل آقا ميرزا علي اصغر خان امين السلطان وزير اعظم به اشاره دو تن، در بين راه، شش مهمان خانه معتبر بزرگ ساختند كه مسافرين درين جا منزل كنند و از بابت اسباب و لوازم منزل آسوده باشند. و در سنه هزار و سيصد و يك، در ماه شوال، امور اين راه، منظم و مهمان خانه ساخته شد. و در آن هنگام، جناب مستطاب آقاي امين السلطان، وزير اعظم در ركاب مبارك همايوني به ييلاق كلاردشت تشريف داشتند، خواستند در تكاليف مسافرين و به شرح مهمان خانه ها، قانوني بنگارند كه مأمورين آن جا و مسافرين از آن قرار رفتار نمايند. چند نفري درين باب بر حسب امر ايشان، كتابچه نگاشتند و مطبوع واقع نشد؛ تا ميرزا احمدخان آجودان خلوت، مترجم روسي و فرانسه و تركي عثماني كه در حضور همايوني و خلوت شرف افتخار دارد و تمام عمر خود را در خارجه به سر برده، به خدمت دولت مشغول بوده است. و از قوانين خارجه كاملاً مستحضر است؛ ولي چون تازه به ايران آمده بود از ترتيبات امور و شرح راه قم اطلاعي كامل نداشت؛ لهذا او با ميرزا غلام حسين خان اديب كه در آن سفر، سفرنامه كلاردشت را به اسم خود نگاشته است، هم دست شده، به مشورت يكديگر، كتابچه قانوني در تكاليف راه قم نگاشتند و به خدمت حضرت وزير اعظم - دامت شوكته - رسانيدند، آن را پسنديدند و پس از مراجعت مركب همايوني به طهران، آن كتابچه را اعلان بلندي كرده، بعد از چاپ، به ديوارها چسبانيدند كه مسافرين از روي بصيرت و علم حركت كنند. و بحمدالله از آن تاريخ مردم آسوده شدند و كنون صورت آن كتابچه راه قم را كه در هزار و سيصد و يك نگاشته شده، عيناً درين جا مي نگاريم:
سواد كتابچه لايحه راه شوسه قم
چون مبناي اين دولت قوي شوكت بر آسايش كافه رعايا و عامّه دعاگويان و آبادي و آرايش راه ها و امكنه ممالك محروسه ايران - صانهاالله عن الحدثان - است، بناءً علي هذا بر حسب حكم محكم اعلي حضرت قدر قدرت اقدس شهرياري - روحنا فداه و ايّدالله دولته و ادام شوكته - درين زمان خجسته اوان، به جهت ازدياد راحت مسافرين و كثرت آسودگي عابرين و زائرين حضرت معصومه قم عليها السلام، راهي ساخته و طريق در كمال نظم و امن پرداخته شد كه به دعاگويي دوام دولت ابدالتيام(42) پردازند و خود را از زحمت و محنت راه سابق فارغ سازند. اين لايحه در كيفيات و تكليفات اشخاص مسافر به طريق دستورالعمل اعلان شد. اعلان راه جديد شوسه، از مركز دارالخلافة الباهرة الي شهر قم، مشتمل بر چند فصل است:
فصل اول
از طهران كه حركت كردند، منزل اول، «كاريزك» است كه تا طهران چهار فرسنگ مسافت دارد و در بين راه همه جا آبادي است و اغلب مسافرين ديده و بصيرند.
منزل دويم، «حسن آباد» است كه تا كاريزك چهار فرسنگ و بين راه همه جا آبادي و مزارع است.
منزل سيم، قلعه «محمد علي خان» است كه در دامنه شمالي كوه گوك داغ واقع است و در بين راه سه مكان آب شيرين يافت مي شود، اين منزل نيز چهار فرسنگ است.
منزل چهارم، كوشك نصرت است كه در دامنه جنوبي كوه گوك داغ واقع است و در بين راه، همه جا آب هاي جاري خوش گوار دارد و كاروانسراي جديد البناء، مسمّي به «علي آباد»، منزلگاه است. از هر مأكول و مشروبي در آن جا موجود است و مسافت اين منزل نيز چهار فرسنگ است.
منزل پنجم، منظريه است در دامنه جنوبي كوه معروف به «كوه پل دلاّك» واقع است و با كوشك نصرت چهار فرسنگ مسافت دارد. بين راه در يك مكان آب شيرين و گوارا دارد.
منزل ششم، مهمان خانه دروازه قم است كه به «مهندسيه»، معروف است. از منظريه به قم چهار فرسنگ است. در بين راه، سه مكان قهوه خانه احداث شده كه در هريك چاي و ميوه جات به مقتضاي هر فصلي موجود است.
فصل دويم
در باب كرايه و شرايط حركت آلات حمل و نقل؛ و كرايه آنها از قرار تفصيل [زير ]است:
محمل هاي فُردار(43)، يعني؛ سايه بان داشته باشد:
- درشكه، دو نفر، نفري چهارتومان و ده شاهي.
- كالسكه، چهار نفر، نفري چهار تومان.
- دليجان، هشت نفر، نفري سه تومان.
محمل هاي بدون فُر
- ترمطاس، سه نفر، نفري دو تومان و پنج هزار.
- تريگا، سه نفر، نفري پانزده هزار.
- گاري ده نفر، نفري پنج هزار.
آلات حمل و نقل، كالسكه و درشكه و دليجان و ترمطاس و تريگا و فورقان است كه همان گاري است. درشكه و كالسكه و دليجان، محمل هاي فردار هستند. درشكه: دو نفر، كالسكه: چهارنفر، دليجان: هشت نفر.
ترمطاس، سه نفر را حمل مي كند و مسقف است، مسافر را از باران و آفتاب محفوظ مي دارد.
تريگا فُرو سقف ندارد و سه نفر را حمل مي كند و گاري كه فورقان نيز گويند، ده نفر را حمل مي كند.
[تبصره ]: بايد دانست، هريك از اين محمل ها تا به اندازه گنجايش هريك از آنها اگر مسافر حاضر نيست، از منزل حركت نخواهد كرد؛ مگر اين كه كرايه تمام جاهاي محمل را مسافرين كه حاضرند بدهند. مثلاً درشكه حمل دو نفر مسافر مي كند، هرگاه يك نفر بخواهد با همان درشكه تنها حركت كند و منتظر رفيق راه نشود، بايد كرايه دوجاي درشكه را بدهد و قس علي هذا براي ساير محمل ها.
- هريك از مسافرين كه در محمل هاي فردار مي نشينند، حق دارند كه سه من به وزن تبريز از ملزومات شخصي خود را مجّانا در آن محمل بگذارند و اشخاصي كه در محمل هاي بدون فر نشسته اند، حق پنج من تبريز، حمل اشياء را دارند.
- تكليف مسافرين براي حركت اين است كه بروند بيرون دروازه جديد حضرت عبدالعظيم عليه السلام، واقع در تهران، در كاروانسراي متعلق به راه شوسه كه واقع در طرف چپ جاده است، و در آن جا تمام كرايه محمل را تا به قم بدهند و تذكره گرفته، حركت نمايند.
- در صورتي كه مسافر بخواهد در يكي از اين محمل ها اشيايي حمل كند، ميزان كرايه آن مطابق عدد نفوسي است كه در آن محمل حمل مي شود؛ مثلاً گاري كه حامل ده نفر است، يك صدو شصت من تبريز اشياء را مي تواند حمل كند و به اين قاعده وزن هريك نفر آدمي، شانزده من تبريز از براي محل اشياء منظور مي شود.
لكن اگر شخصي، رفع بعضي محظورات اداره راه شوسه، ملتزم است كه پس از اطلاع از طرف مسافر، تذكره و محمل را درب خانه مسافر، در هر نقطه كه منزل داشته باشد، حاضر نمايد؛ درين صورت، مبلغ پنج هزار دينار اضافه بر كرايه معمول بر عهده مسافر است، بايد ادا نمايد.
- علاوه بر كرايه، قيمت ورقه تذكره يك هزار دينار است.
- شرايط حركت از قم به طهران نيز مطابق از طهران به قم است.
فصل سيم
درسرعت مسافرت و شرايط توقف در مهمان خانه ها:
- سرعت سير، ساعتي، يك فرسنگ و نيم است كه تقريباً از هر مهمان خانه تا مهمان خانه ديگر، دو ساعت و نيم زمان مسافرت مي باشد؛ مگر فورقان كه حكم مسافرت مكاري(44) را دارد كه دو شب در راه خوابيده، به قم مي رود.
- در هر مهمان خانه براي بازكردن و بستن اسب و رفع كسالت مسافر، نيم ساعت فرجه و توقف خواهد بود؛ زياد بر اين موقوف به ميل مسافر است.
- نرخ مأكولات و ملزومات مهمان خانه هايي كه به طهران نزديك تر است تا به قم، بعينه نرخ طهران است به علاوه ربع قيمت، و آنهايي كه به قم نزديك ترند تا طهران به قيمت قم مي باشد، يك ربع بالا. و در هر ماهي يك دفعه نرخ دارالخلافه طهران و قم را معين كرده، در ديوار مهمان خانه ها، اعلاني مي نويسند كه مسافر لدي الورود از قيمت هر چيزي بصير شده، در وقت حركت و اداي قيمت حاجت به محاوره و گفتگو نباشد.
- نرخ كاريزك و حسن آباد و قلعه محمدعلي خان، نرخ طهران است، يك ربع بالا. كوشك نصرت (علي آباد) و منظريه نرخ قم است، يك ربع بالا.
- در هريك از اين مهمان خانه ها جاي خواب و مايحتاج براي توقف شب از هر بابت موجود است. كرايه هر خوابگاهي كه عبارت از منزل و رختخواب و ساير ملزومات اطاق، در هر شبي دو هزار مي باشد.
- اشخاصي كه با مال و كالسكه و نوكر خود حركت مي نمايند و بخواهند در مهمانخانه ها منزل كنند، بايد كرايه مكان و اسب و كالسكه خود را علاوه بر مخارج معينه بدهند؛ آخوري يك صد دينار و جاي كالسكه، روزي يك قران است.
- گاري هاي متفرقه كه متعلق به راه شوسه كرايه گرفته، حمل بار مي كنند، هرگاري يك تومان، حق مرور دادني است و اين وجه را مأمور مخصوص كه در علي آباد است اخذ نموده، قبض رسيد خواهد داد كه در منازل ديگر متعرض نشوند. هرگاه از علي آباد رد شده وقبض نگرفته باشد درسايرمنازل، مطالبه حق مرور،بل چيزي علاوه ترخواهد شد.
همين كه مسافر ورود به يكي از اين مهمان خانه ها كرد، پيشخدمت و خدمه مخصوص آن مهمان خانه با كمال احترام، پذيرايي از او خواهند كرد و هرگونه مايحتاجي كه لازم داشته باشد، به محض اظهار، حاضر خواهد ساخت و مادام توقف، دقيقه اي از دقايق خدمتگزاري را دريغ و فروگذار نخواهد نمود. و در وقت حركت مسافر، ميرزاي مهمان خانه، سياهه مخارج مسافر از روي صورت نرخ آن مهمان خانه نوشته، به نظر او خواهد رسانيد كه وجهش را دريافت نمايد.
- هرگاه - اليعاذبالله - نسبت به مسافر، از احدي از اجزاء مهمان خانه يا مستحفظين يا مأمورين راه، خلاف قاعده و بي حرمتي سر زند، در هر مهمان خانه كتابچه مخصوص موسوم به كتابچه «تظلم» در اطاق روي ميز موجود است كه مسافر عرض شكايت و تظلم خود را در او مي نگارد و مأمور مخصوص كه هر ماه يك دفعه يا دو دفعه براي تظلم و سركشي راه مهمانخانه مي گذرد، مكلف است كه آن كتابچه ها را مطالعه كرده، هركس كه مورد شكايت واقع شده، تنبيه و سياست كامل نموده، اخراج نمايد.
فصل چهارم
- اشخاصي كه به اين مهمانخانه ها منزل خواهند كرد، هرگاه از اسباب مهمانخانه ها چيزي بشكنند يا بسوزانند يا فاسد كنند از قبيل آب ريختن يا اقسام ديگر، تضييع نمايند، بايد از عهده غرامت آن برآيند.
- مسافراني كه براي مسافرت در مهمان خانه محلّ حركت حاضر مي شوند، هرگاه اسب حاضر نباشد بايد انتظار ورود اسب را داشته باشند. و اگر در همان آن، اسب از راه برسد تا سه ساعت حق تعجيل در حركت ندارند و در صورتي كه احدي از اجزاء و مباشرين راه، قبل از سه ساعت كه رفع خستگي اسب، نشده باشد، بخواهد، بلافاصله اسب را به محمل ها ببنند، تأديب و از شغلي كه دارد خارج خواهد شد.
خاتمه
اين كتابچه اعلان جاري خواهد بود تا آخر سنه پيچي ئيل و اوّل سنه تخاقوي ئيل، به ملاحظه امتحاناتي كه در ظرف اين مدّت خواهد شد. هرگاه مصلحت ملت و دولت مقتضي تغيير و تصرفي باشد، در هريك از فصول، كتابچه جديدي طبع شده، اعلان خواهد شد. خلاصه، ترتيب راه جديد قم و شرح مهمان خانه ها و تكليف مسافرين از اين اعلان معلوم خواهد شد و ابتداي مهمان خانه كه به سبك اروپ در ايران متداول شد، همين راه بوده است؛ لكن آلات سواري و محمل ها كه درين اعلان نوشته شده است، درين اوقات، به هم خورده، ولي مهمان خانه ها به حال خود باقي است. در سنه گذشته امتياز اين راه به يكي از اهل اروپ دادند، او ترتيبي ديگر قرار داد كه مسافرين را يك روز و يك شب به قم برسانند. مسافرين در طهران از مركز بليت خانه، بليت گرفته، سوار كالسكه و درشكه شده، به قم مي روند. اميداوريم كه وضع حركت مسافرين بهتر از اين منظم شود كه در راه به واسطه مفلوكي اسبان درشكه و كالسكه معطل نشود و بيش تر از يك روز و يك شب در راه زحمت سفر نداشته باشند. خلاصه، درين يك - دو روزه توقف قم، بعضي وقايع جزئيّه و گزارشات شخصيه از براي اين جانبان بود كه نوشتن آنها، مثل حالات و عادات قدما مي شود و خواندن آنها باعث تصديع خوانندگان خواهد شد. آمدن فلان شخص به ديدن اين جانبان و يك آجر پيش آمدن فلان و يك آجر عقب رفتن بهمان را نگاشتن، چه حسني خواهد داشت؟ رسيدن فلاني تلگراف را، نوشتن، فايده عمومي ندارد؛ چيزهايي كه راجع به تاريخ و جغرافيا و انشاء و شعر و شرح رجال و تجربيات زمان و سياست مدن و تهذيب اخلاق باشد، بايد نگاشته آيد. امروز كه به زيارت مشرف شديم، ضمناً به سر مقبره شاهنشاه مبرور محمدشاه غازي(45) - اَلْبَسَهُ اللهُ حلل النور كه درين جا واقع است، رفتيم وفاتحه خوانديم. در سر اين مقبره، تخت سنگ مرمري است كه به آن صافي و لطافت، سنگي ديده نشده است. تمثال شاه مرحوم را در روي آن به طرز استادي حجّاري كرده اند و به طوري در روي اين سنگ نقاري كرده اند كه آدمي از ديدن آن سير نمي شود، و خود تخته سنگ، نهايت امتياز را دارد. اشعاري كه در مادّه تاريخ وفات شاه مرحوم نگاشته اند از اين قرار است:
چو دوري ز هجرت بشد روزگار هزار و دو صد سال با شصت و چار
محمد شه آن شاه انجم سپاه كه بودش فلك تخت و پروين كلاه
پس از چارده سال فرماندهي جهان داري و فرّ و شاهنشهي
ششم ماه شوال بنهفت چهر تنش در زمين شد روان در سپهر
اين ماده تاريخ كه در سنگ مزار كنده شده است، چندان امتيازي ندارد. ماده تاريخي كه نثراً در فارسي و عربي ساخته شده است،درين جا نوشته مي شود كه خوانندگان به طور سهولت، ضبط خاطر كنند و اين هر دو، عربي و فارسي را مرحوم شاهزاده حاجي فرهاد ميرزاي معتمدالدوله(46) صاحب جام جم(47) و قمقام(48) ساخته اند. ماده تاريخ عربي آن «العاقبةللمتقين» مي باشد و فارسي آن از اين قرار است «محمد پادشاه در قصر جديد مرد» به مصداق الكلام يجرّالكلام، مناسب كه كيفيت و مناسبت ماده تاريخ فارسي را بيان كنم تا مزيد اطلاع خوانندگان باشد. در سنه هزار و دويست و شصت و چهار، چون محمدشاه غازي به واسطه درد پا و وفور آلام و اسقام نمي توانستند به ييلاقات دور تشريف فرما شوند، لهذا درين هنگام به صوابديد مرحوم حاجي ميرزا آقاسي(49)، شخص اوّل، فرمان شد كه بر فراز تجريش، دو فرسخي طهران، در پايين كوه، قلعه اي استوار كردند و برج و باره محكمي ساخته و خندق عميقي بر سنگ خاره كندند تا شاهنشاه غازي در سورت(50) كربا(51) در آن جا تشريف برده، توقف كردند [كنند] و نيز به قدر يك ميل دورتر از اين قلعه، قلعه اي براي حاجي ميرزا آقاسي بناكردند كه در آن جا ساكن شود و زمان ييلاق در آن جا باشد. قلعه اولي را قصر محمديه(52) خواندند و ثاني را به نام حاجي ميرزا آقاسي، «عباسيه»(53) ناميدند و در آن جا اقامت كردند و در ماه رمضان وجع نقرس در دست و پاي شاه افزود و هر روز حاجي از عباسيه به محمديه مي آمد، تا آن كه در سه شنبه، ششم شوال، شاهنشاه غازي در همان قصر محمديه كه جديد البناء بود، به ديگر جهان خراميدند. به اين مناسبت اين ماده تاريخ در فارس ساخته شد: «محمد پادشاه در قصر جديد مرد!» حاجي ميرزا آقاسي نيز از صدارت معزول شد و داستان او طوري است كه شرح جداگانه مي خواهد. چون آن قصر را ناميمون داشتند، لهذا ديگر دولت به مرمّت آن اقدام نكرد و به مرور دهور منهدم شد كه ديگر آثاري ندارد. اما عباسيه تاكنون هم در كمال آبادي است و كنون موسوم به محمودآباد(54) است كه متعلق به جناب ميرزا فتح علي خان صاحب ديوان(55) (پيشكار سابق فارس) والي مملكت خراسان است. و محمود آباد بين تجريش و قريه اوين(56) واقع شده است كه در حين عبور و مرور بين اين دو قريه، محمود آباد در مسير راه مي باشد، و محمود آباد هم به اسم محمودخان(57) قوللر(58) آقاسي باشي ملقب به «احتشام السلطنه» است كه پدر او محمد رحيم خان علاءالدوله(59) اميرنظام مرحوم آن جا را خريده و به اسم فرزند خود محمود خان قوللرآقاسي باشي موسوم ساخت و كنون در كمال آبادي است، و اراضي عباسيه در آن حوالي است. خلاصه، موقوفه مقبره شاهنشاه غازي هشتصد تومان است و متولي آن بقعه، ميرزا آقا، پسر مرحوم محمدكريم بيگ است، و محمد كريم بيگ كفش دار شاه مرحوم بوده است كه پس از وفات شاه مرحوم، استدعا كرد كه توليت مقبره را به او واگذار نمايند و پس از وفات حاجي رحيم، مواجب و مرسوم و توليت او را به فرزندش ميرزا آقا واگذار كردند. شمايل شاهنشاه مرحوم را هم در پرده، نقش كرده اند كه نهايت امتياز را دارد. از اين جا به سر مقبره مرحومه رضوان آرامگاه، مهدعلياي ثالثه - طاب ثراها - رفتيم. سنگ بالاي مقبره ايشان را هم به حدي خوب حجّاري كرده اند كه كمتر نظير آن پيدا مي شود و اين شعر را هم در ماده تاريخ ايشان، مرحوم شاهزاده سام ميرزاي شمس الشعراء(60) - متخلص به رضوان - فرزند محمد قلي ميرزاي ملك آرا(61) ابن خاقان مغفور فتح علي شاه - طاب ثراه - انشاء كرده اند كه در روي سنگ نقاري كرده اند و درين جا نگاشته مي شود:
رفته نود از پس هزار و دو صد سال رو به محمد خديجه ز جهان... شد
دُخت امير يگانه قاسم خان آن كه چو گنجي به زير خاك نهان شد
توليت مقبره مرحومه مهد عليا(62) - طاب ثراها - به ميرزا كاظم خان پسر مرحوم حاجي آغا رضاخان خواجه است كه آن مرحوم بعد از وفات آن مرحومه، به توليت اين مقبره برقرار شد و تا يك سال قبل حيات داشت؛ بعد از او، به ميرزا كاظم خان تعلق يافت. ماليات قريه وشنوه(63)، كه در هفت فرسنگي قم است، از بابت موقوفه اين مقبره برقرار شده است. وشنوه تيول(64) اين جا است كه اختيار آن با ميرزا كاظم خان است. و ششصد و چهل تومان بايد درين مقبره به مصرف متولي و قهوه و غليان و ساير مصارف اين مقبره برسد. و قريه وشنوه با مزارعي كه دارد از ملتزمات ايران است. ترياك وشنوه معروف تمام اقطار زمين است كه به آن خوبي در هيچ جا ترياك به عمل نمي آيد. حاصل اين ده، ترياك و فندق است و اين دو چيز در هر مكان يافت شود، دلالت بر لطافت هوا مي كند. وشنوه از ييلاقاتي است كه نظير ندارد، سردي طبيعي دارد، هواي آن جا در تابستان، طوري است كه بدون مانع، چراغ اشك نمي ريزد و شعله آن تكان نمي خورد. با اين حالت هواي آن جا طوري برودت دارد كه آدمي محتاج به خزو سنجاب است. شكار كبك در آن جا از هر مكان بيش تر است. مزارع خوبي دارد كه مثل «لار» طهران مي ماند. از سردي نمي توان در آن جا زندگي كرد، سكنه و رعيت ندارد. در تابستان، ايلات در آن جا مسكن دارند و حكام كاشان و قم به آن جا مي روند. همين قدر كه اطلاع پيدا كرديم اين جا نگاشتيم. بعد از اين جا به سر مقبره(65) خاقان مغفور فتح عليشاه - طاب ثراه - رفتيم. توليت اين بقعه با شاهزاده محمد هادي(66) ميرزا پسرخاقان مغفور است و سيصد تومان موقوفه اين جاست. قريه بيدهند(67)، تيول اين بقعه است. و آن قريه در پنج فرسنگي واقع شده، از ييلاقات معتدل خوب است و سنگ سر مقبره خاقان مغفور از جميع سنگ هاي ساير مقابر امتياز دارد. تمثال خاقان را در روي سنگ مرمر بزرگ حجاري كرده اند، حجّار به طوري صنعت به كاربرده است كه باعث روسفيدي اهل هنر ايران است، اين سنگ مقبره در واقع يك پارچه قيمتي است. اين ماده تاريخ را هم در كتابه جلودر اين بقعه نوشته اند.
اين بقعه كز آيينه نگارين آمد خود رشك نگارخانه چين آمد
قرغي پي اتمام چو تاريخش گفت الف و ماتين و خمس و خمسين آمد
بالاي مقبره خاقان مغفور - طاب ثراه - مقبره مرحومه ماه تابان خانم قمر السلطنه است كه از بنات معظمه خاقان مغفور و متعلّقه ي مرحوم حاجي ميرزا حسين خان مشيرالدوله، صدر اعظم قزويني بوده است كه درين نزديكي وفات كرد و درين جا او را مدفون ساختند. آثار خيراتي از او در جهان هست. وفات ايشان شب دوشنبه، هفدهم شهر... سنه يك هزار و سيصد و.... در طهران واقع شد و شرح حال آن مرحومه و جلالت او در مجلّدات «خيرات الحسان» از تأليفات جناب خالد مآب، محمدحسن خان اعتمادالسلطنه كه در شرح حال مشاهير النساء ترجمه و تصنيف كرده اند، نگاشته شده است. نقل آن عبارات درين جا مورث تطويل است، هركس خواهد رجوع به آن كتاب كند. بهترين اشعار ماده تاريخي كه در سر مقابر اين جا ساخته شده است، اشعار مرحوم شهاب اصفهاني تاج الشعراء(68) است كه در فوت مرحوم ميرزاحسن آشتياني، مستوفي الممالك، پدر مرحوم يوسف صدر اعظم اين دولت، ساخته است و مقبره آن مرحوم هم درين جاست و اشعار ماده تاريخ سنگ مزار او درين جا نگاشته مي شود.
افسوس كه مستوفي ديوان ممالك راند از رونق كلك قضا كوكبه در خاك
دستور، حسن اسم، حسن رسم، كه نايد جمع هنرش كس را در دفتر دراك
رفت آن كه براعه اي فريدون زمان رفت اين از قلم آنچه از علم كاوه به ضحّاك
من ذلك ديوان هنر طي شد و خلقي كردند گريبان چو زبان قلمش چاك
القصّه چو كرد از ورق باطله تن مستوفي ديوان ممالك خط جان پاك
بنوشت شهاب از پي تاريخ وفاتش طوبي و تبارك لك في الجنّة مأواك
بعضي مقابر از سلاطين صفويه و اشراف و اعيان اين زمان، درين جا هست كه نوشتن شرح آنها كتابي جداگانه مي خواهد.
جمعه، يازدهم شهر رمضان المبارك
امروز هم در شهر قم توقف خواهم داشت. از نوشتن امور جزئيه و كارهاي شخصيه صرف نظر مي كنيم و تحقيقاً تا هر قدر كه توانستيم در شرح حال قم و اهالي اطلاع پيدا كنيم، درين جا مي نگاريم. [شهر قم ]شهر قم از شهرهاي بزرگ است كه اگر كسي بخواهد از وسط شهر، از دروازه عراق، يعني دروازه ري تا دروازه كاشان، پياده برود، نهايت صعوبت را دارد و بايد مسافت بعيده و محلات مديده، طي كند، اما جميع اين شهر آباد نيست، محلات پايين شهر و ميدان كهنه و بازار ذوالفقارخاني(69) و كيكاووس ميرزا(70) حاكم سابق قم، مخروبه و باير است و مردمان برزگر و پريشان حال در آن جا مسكن دارند، اما طرف صحن و حول و حوش دروازه طهران و محله سيدون و عشق علي و بازار و تيمچه ها در نهايت آبادي است. از قراري كه شنيده ام سابقاً وضع كوچه ها و ميدان هاي قم بسيار بي قاعده و بي نظم بوده است، لكن چندي است كه از توجهات ملوكانه، اين بي نظمي ها به كلي مرتفع شده است، كوچه ها و معابر و بازارها سنگ فرش و دكاكين بزرگ و خوب، مهيا و موجود شده است. غالب كوچه ها سنگ فرش و ديوارهاي صاف، كاهگلي و سفيد شده، مهيا است. و در بعضي نقاط ديگر جلوخان(71) عالي و درخت كاري ديده شد. حدود قبرستان كه در شهر واقع و در جلو صحن مطهر است، بسيار وسيع است و در كنار آن خيابان و ديوارهاي آجري و جلوخان هاي عالي و عمارات خوب و آب انبارهاي وقفي بزرگ است كه در تابستان آب آنها از تگرگ سردتر است. [ساختمان حرم مطهر حضرت معصومه عليها السلام ]بقعه مطهره حضرت معصومه - سلام الله عليها - داراي دو صحن بزرگ بسيار با صفاست. صحن قديم قدري كوچك است، اما صحن جديد نهايت فضا و وسعت را دارد و از بناها و اعمال خيريه حضرت مستطاب آقاي امين السلطان(72) وزير اعظم است، ولي از بناهاي خوب و خوش وضع ايران است. دور تا دور اين صحن جديد هم مثل صحن عتيق حجرات و غرفات دلكش است كه قبور اعيان و اشراف در آن حجرات واقع شده و مي شود. و در هر حجره متولي و خادم و اسباب چراغ و فروش و لوازم تشريفات براي صاحبان قبور مهيا و موجود است كه واردين و زائرين قبور را قهوه و غليان مي دهند. درين صحن كتابه هاي كاشي كاري بسيار خوبي است و اشعار مناسب در روي كاشي ها نوشته اند. از آن جمله يك - دو شعر ماده تاريخ بناي اين صحن جديد است كه درين جا نگاشته مي شود و گوينده اين شعر ميرزا صادق خان پسر حاجي ميرزا حسين، نواده دختري سيدالوزراء، قائم مقام است. و حاجي ميرزاحسين پسر ميرزا صادق فراهاني بوده است:
عهد ملك ناصر دين آن كه يافت كرسي و ديهيم از او زين و زيب
گشت امين شه و صدر مهين باني اين صحن خوش و دل فريب
صادق پروانه به تاريخ گفت نصر من الله و فتح قريب

اين صحن جديد داراي سه درب عمومي است. فراش ها و خدام و رهبانان مخصوص دارد كه هريك از وجه اجاره موقوفات حضرت اجل امين السلطان وزير اعظم موظف هستند. تا اواخر سال هزار و سيصد و هشت، يك صدو سي هزار تومان به مصارف بناي اين صحن رسيده است. و از آن وقت تاكنون هم باز مشغول اتمام خرده كاري هاي اين صحن هستند و مناره هاي بلندي درين صحن ساخته اند. مؤذنين با صوت در آن جا هستند كه مواجب و مرسوم معيني مي برند. ايوان بزرگ آيينه كاري درين صحن ساخته شده است كه از آن جا درب عالي به حرم مطهر باز مي شود و قريب پانزده ذرع ارتفاع اين ايوان است و دو ميل گلدسته كاشي كاري نيز ساخته شده است كه از سطح زمين صحن تا سر آن گل دسته ها بيست و پنج ذرع ارتفاع ديده و برآورد مي شود. در ضلع مقابل، يعني رو به روي اين ايوان نيز ايوان كاشي كاري با شكوهي ساخته شده است كه نهايت استادي را به كار برده اند. سازنده اين بنا استاد حسن، معمار قمي است كه از جمله مشاهير معماران معاصر است؛ طاق مسجد مرحوم حاجي ميرزا حسين خان سپه سالار اعظم در طهران نيز از بناهاي او است. صحن قديم هم در نهايت متانت و استادي ساخته شده است. دو اتاق در آن حجرات ساخته اند كه مناره گلدسته در آن جا بنا شده است. ايوان بزرگ طلا كاري درين صحن هست كه از آن جا وارد طاق و حرم مطهر مي شوند. رو به روي اين ايوان، دري است كه وارد مدرسه و از آن جا به دارالشفا مي شود و اين مدرسه كه به صحن عتيق مي رود سقف مقرنس(73) بسيار باشكوهي ساخته شده است كه با كاشي هاي معرّق ممتاز آن را زينت داده اند. اين مدرسه و دارالشفا از بناهاي خاقان مغفور فتح علي شاه - طاب ثراه - است و از اين مدرسه دري به ايوان خانه و عمارت دولتي باز مي شود كه به حكم دولت ساخته شده است و آن عمارت را نيز به امر خاقان مغفور فتح علي شاه بنا كرده اند. لكن حكّام قم درين جا منزل نمي كنند؛ به جهت آن كه اين عمارت در جنب صحن بنا شده و از براي مقصرين محل بست است و نمي توان مقصّرين را درين جا آزار و ايذاء نمود. و از اين عمارت دري به رودخانه قم باز مي شود كه در بيرون شهر واقع شده و به جلگه و صحرا تماشا مي كند. و اين عمارت مشتمل بر حياطهاي متعدده و حمام و اطاق هاي عالي است. اما وضع مردم و ساكنين قم در باب گذران، بسيار سهل است. به قناعت حال و فراغت بال گذران مي كنند.(74) انواع نعمت ها و فواكه فراوان و نرخ مأكولات ارزان است. مردم اين شهر، كليةً رعيت پيشه و اهل ملك و زراعت هستند و بيش تر از سكنه اين شهر برزگر و حصاد هستند كه روزها در بيرون رفته، به جوزق كاري و زراعت مشغول شده؛ غروب به شهر مي آيند، فوراً صرف غذايي كرده، به خواب مي روند. هواي اين شهر بسيار گرم است، عقرب بسيار دارد. و آب اهل شهر از آب رودخانه شهر است. بيش تر از يك قنات ناصري، ديگر قناتي و آبي در شهر جاري نيست و آن قنات را به حكم مهرگان اعلي حضرت شهرياري - روحنا فداه - ساخته اند و وقف است. و مباشر و مختار امر اين قنات، محمد تقي بيگ ارباب(75) است كه سالي مبلغي خطير به جهت تنقيه اين قنات از دولت مي گيرد و به مصرف شخصي خود مي رساند؛ به اصلاح و لاروب قنات نمي پردازد و فايده اين قنات كم است. درين شهر شش كارخانه بلورسازي و چندين كارخانه شيشه گري است كه هر گونه اسباب چراغ و لامپ و غليان و ميوه خوري و شربت خوري و آفتابه و لگن و تنگ، با كمال خوش اسلوبي از آن جا بيرون مي آيد و حمل به ولايات مي شود. به علاوه، سي و پنج كارخانه چيني سازي دارد كه كاسه و قدح و بشقاب و دوري و از هر قبيل ظروف از آن فابريكات(76) بيرون مي آيد و به قيمت نازل مي فروشند. مثلاً قيمت يك جام كه عبارت از چهار پارچه ظرف است، به يك عباسي الي دو قران است. اگرچه اين چيني ها مثل چيني حاجي ترخان و ساير ممالك خارجه نيست، لكن به طور حتم مسلّم است كه اگر مشوق و كمپاني پاداري پيدا شود كه آلات وافزار از فرنگستان بياورد، خود عمله اين كارخانجات متعهدند كه چيني هاي خود را بهتر از چيني فرنگ بسازند. اين شهر پنج دروازه دارد و محلات شهر سابقاً بيش تر بوده است؛ لكن اين اوان كه شهر رو به انهدام گذاشته است، عدّه محلاتش از اين قرار است:
[ محلات قم ]
- محله قبرستان؛
- خيابان بالا؛
- خيابان پايين؛
- تكيه آقا سيد حسن و محله عشق علي كه - اين هردو جزو دو قفيز آباد است؛
- گذر جدّا و الونديّه؛
- محله چهارمردان؛
- محله سيدون كه سادات در آن جا مسكن داشته اند؛
- محله تكيه يزدي ها؛
- عربستان بالا و پايين؛
- محله مسجد جامع با ميدان مسجد جامع؛
- محله چهل دختران؛
- محله ميدان بزرگ؛
- محله دروازه قلعه؛
- محله دروازه كاشان كه جزو پايين شهر است؛
- محله دروازه ري؛
- محله ارگ - شاهزاده كيكاووس ميرزا؛
- محله كوچه باغ؛
- محله شاهزاده حمزه؛
- محله كوچه حرم؛
- محله زرآباد؛
- محله بيرون كه نزديك مهندسيه، بيرون دروازه ري است و حمام و دكاكين بسيار دارد.
اما باغات بيرون شهر، طرف دروازه عراق و غيره از اين قرار است:
[باغات بيرون شهر قم ]
- باغ مرحوم حاجي عسگرخان بالا و پايين؛
- باغ خان بيگدلي؛
- زنبيل آباد متعلق به متولي باشي؛
- باغ كرباسي؛
- باغ شاهزاده كيكاووس ميرزا متعلق به ورثه مرحوم حاجي سيد جواد مجتهد؛
- باغ دو دانگه؛
- باغ معصوم آباد؛
- باغ شيخ محمد حسن نزديك علي بن جعفر؛
- باغ ارباب جان بابا؛
- باغ آقا حسين؛
- باغ دراز؛
- باغ وزير؛
- باغ قاسم دبّاغ؛
- باغ حماطّ (عماد)؛
- باغ هارون آباد؛
- باغ پنبه؛
- باغ سلاخ خانه و سي قطعه باغ معروف ديگر كه با اسم است. علاوه بر اين باغات هم موجود است و اسامي آنها را معلوم كرده ايم ولي نوشتن آنها باعث تطويل است. اين باغات بعضي خيلي قديمي است و بعضي جديد است. مساحت آنها و جريب هريك از آن باغات را از مباشر باغات اين شهر خواسته، حاضر كردند و ثبت اسم مالكين آن جا را هم معين نموده ايم، لكن نوشتن شرح آنها از حوصله ما بيرون است و چندان هم مفيد فايده نخواهد بود. [ صادرات قم ]اجناسي كه به خارج حمل مي شود، پوست و پنبه و كرباس و ترياك است. اين باغات كه در بيرون شهر واقع است، محل گردش و تفريج اهل شهر است و اين باغات به طور فرنگي سازي و خيابان بندي طهران و بلاد متمدن ايران نيست، بلكه باغات رعيتي است كه قصد مالكين، فايده محصولات است. با اين حالت، باز خالي از نظافت و پاكيزگي نيست و در هر يك جزئي عمارت و اطاق نشمين است. علاوه براي اين باغات باز در بيرون شهر، به سر نيم فرسنگي نزديك تر، بعضي بقعه امام زادگان هست كه محل تفرج است. يكي امام زاده خاك فرج است، ديگر امام زاده ملا آقابابا است كه به اسم متولي حاليّه خود معروف شده و باغي دارد. ديگر علي بن جعفر است كه از مشاهير شريفه است. به جاي صندوق چوبي ضريح مطهر، بناي عالي از كاشي هاي معرّق طلاكاري ساخته اند كه آدمي از نظاره آن خسته نمي شود. در روي آن آجرهاي كاشي خطوط برجسته و آيات قرآني و غيرها نگاشته اند. آن آجرهاي كاشي كه در آن جا به كار رفته است در هيچ يك از بقاع و مشاهد شريفه ايران نيست، هر آجري پنجاه تومان قيمت دارد، بلكه اگر به دست فرنگيان رسد، شايد خيلي به قيمت گزاف بخرند. [كوه خضر]ديگر از جاهايي كه در بيرون شهر و نزديك به دروازه است، كوه خضر است. در بالاي كوه، صحن كوچك و رواق و اطاق وبقعه امام زاده است و نزديك همان صحن در بالاي كوه يك چارطاقي است كه معروف به مكان خضر است، هميشه در آن جا اوتاد و اقطاب و مردم حقيقي تا چندي منزل كرده و اعتزال جسته اند. از آن جمله مشهدي كريم ترك است كه در همين سه - چهار سال قبل در آن جا بوده و به مردم اعتنايي نداشته و از او كرامات و صفاي باطن و ظاهر ديده شده است و هيچ محل انكار نيست و چندي است كه از اين جا به زيارت بقاع شريفه رفته و نويسنده را كنون اطلاعي نيست كه آن سالك ممتاز در قيد حيات است يا در دار نجات. شرح حالات و عادات آن عارف بيش از اين است كه در ين جا نگاشته شود، دفتري جداگانه مي خواهد. اين سلسله كوه خضر چندان ارتفاع زياد از اندازه ندارد، ولي در سرحدّ كه آدمي مي رسد به يك شكل مخصوص و طرز مهيبي آن كوه ديده مي شود كه آدمي به حيرت مي افتد، سنگ هاي تيزي دارد، خيلي ناهمواري و فراز و نشيب دارد. گويند درين كوه جانور درنده، ديده شده است. بالاي كوه آب روان و درخت نيست، تمام سنگ خاره است و راه رفتن به بالاي كوه خيلي ناهموار است. كوه خضر قبله قم است. در فوق آن مسجد مختصر خوبي ساخته اند كه همان اطاق جنب امامزاده است. [قريه مسگران ]در زير دامنه آن كوه، قريه مخروبه مسگران است كه حالا رعيت و سكنه ندارد. روزها رعايا و مالكين از شهر بيرون آمده، در مسگران زراعت مي كنند. از تلال(77) مسگران، مس بيرون مي آورده اند، گويند هرچه خرج بيرون آوردن مس مي شده، يك عشر كمتر عايد مي شده است. لهذا از مس بيرون آوردن آن جا صرف نظر كرده اند. [كوه دو برادران ]در پهلوي كوه خضر، كوه دو برادران است، ملاصق به هم؛ گويا معمار بخار طبيعت، زمين آن دو كوه را يك دفعه از زمين بيرون آورده است. عرض و طول و ارتفاع هردو مقابل هم است. در آن كوه هم چشمه ساري نيست.


پي نوشت:
1) سايس: حاكم، فرمانروا، كاردان. «فرهنگ معين».
2) مركب بي جان: مقصود از آن درشكه و كالسكه است. (غ)
3) حسن آباد: ده، مركز بخش فشاپويه شهرستان ري. ارتفاع حدود 950 متر، معتدل مايل به گرم، خشك. سر راه تهران به قم. «گيتاشناسي ايران» عباس جعفري، مؤسسه جغرافيايي و كارتوگرافي، گيتاشناسي، ج 3، ص 422.
- حسن آباد از قراي فشافويه است كه از بلوكات معتبره طهران است. (غ)
4) شاهسون بغدادي: از ايلات اطراف تهران، ساوه، زرند و قزوين، كه ييلاقشان خلجستان و فراجهان و قشلاقشان ساوه و زرند است. و در اطراف قزوين به 30 طايفه منقسم مي شوند و چادر نشين هستند.
لفظ شاهسون مركب از «شاه» فارسي و «سون» تركي است و به معناي شاه پرست و شاه دوست مي باشد. شاهسونها از قبايل ترك هستند و تأسيس آنها به دست شاه عباس اول و بنا به اقوالي پدر شاه عباس بوده است. «فرهنگ دهخدا».
5) آوه: ده، بخش جعفرآباد، شهرستان قم، ارتفاع حدود 1000 متر. معتدل، خشك. سر راه صالح آباد به گازران، مجاور ساوه، كه در قديم ايشان شيعي و اهل ساوه سنّي شافعي بوده و بسيار نيز با هم جنگ و نزاع داشته اند. «گيتاشناسي ايران» عباس جعفري، ص 38 و 669.
6) كاريزك: به اين نام قريه اي كه متعلق به استان تهران يا قم باشد، يافت نشد؛ ولي شايد منظور از كاريزك همان كهريزك باشد كه مربوط به شهرستان ري است از استان تهران با ارتفاع 1005 متر و آب و هواي معتدل مايل به گرم و خشك كه اولين كارخانه قند ايران در سال 1272 ه .ش. در آنجا تأسيس شد و دهي است از دهستان غار در كنار راه قم و طهران، ميان خيرآباد و عبدالله آباد.
7) حاج ميرزا علي خان، داراي القابِ «منشي حضور»، «امين الملك»، «امين الدوله»؛ پسر حاج ميرزا محمدخان سينگي مجدالدوله (جد امين الدوله، اصلاً مازندراني بوده و چون در سينگ از قري لواسان كوچك مقيم بوده اند، به سينگي يا لواساني معروف شده اند.) پدرش از كارمندان عالي رتبه وزارت خارجه بود. و در سن 15 سالگي به عنوان منشي با پدر براي تصفيه امور معوقه بين ايران و عثماني به بغداد مأمور شد و در سن 18 سالگي ملازم دائمي ناصرالدين شاه گرديد. در سال 1279 ه .ق. در سن 19 سالگي، نايب اول وزارت امور خارجه گرديد و تا 1290 ه. ق. ملقب به منشي حضور بود. و در سال 1288 ه .ق. پست خانه نيز به او سپرده شد. و تا سال 1294 ه .ق. مناصب رياست دفتر مخصوص شاهنشاهي (وزارت رسائل)، عضويت و نظامت مجلس شوراي وزرا، مديريت مجلس شوراي دولتي و تصدي امور ضرابخانه دولتي هم بر ساير مشاغل وي افزوده گرديد.
در سال 1314 ه .ق. صدر اعظم و وزير اعظم مظفرالدين شاه گرديد و بعد از ازدواج پسرش با دختر مظفرالدين شاه، به درخواست او، شاه، بخش لشت نشاء كه يكي از مهم ترين بخشهاي خالصه اي است و مشتمل بر 42 آبادي بود، به وي بخشيد. وي در سال 1316 ه .ق. به علت اينكه موفق نشد، از انگلستان و روسيه جهت مسافرت شاه به اروپا پول قرض نمايد، از كار بركنار شد.
او نيز از سرسپردگان به بيگانگان بود و مورد وثوق ناصرالدين شاه نيز نبود. و در تمام سالهاي حكومت خود به شهادت تاريخ، اموال فراواني را جمع آوري نمود. «شرح حال رجال ايران» بامداد.
8) حاج محمدحسن اصفهاني، معروف به كمپاني، ملقب به امين دارالضرب (امين الضرب)، پسر محمد حسين، پسر محمد مهدي، پسر آقا محمدرحيم صراف اصفهاني، بوده است. وي در ابتدا، صرافي دوره گرد و فقير بوده تا اينكه در تهران طرف قرار داد كمپاني انگليسي معروف به «قوزي» مي گردد و آرام آرام به دربار راه مي يابد و امور ضرابخانه را به عهده مي گيرد و خلاصه، مبّدل به يكي از متمولان ايران در زمان ناصرالدين شاه و مظفرالدين شاه مي گردد. وي معادن فيروزه نيشابور را به اجاره مي گيرد و چنانچه اعتماد السلطنه در ياداشتهاي روزانه خود مي نويسد، از اين معدن سالي دو هزار تومان به شاه مي داده، در حالي كه در سال بيش از بيست خروار فيروزه به فرنگ صادر مي نموده و كرور كرور استفاده مي برده است.
و در طول سالهايي كه امين الضرب بود، منافع ضرابخانه بين او و شاه و امين السلطان اول و دوم تقسيم مي گرديد. در نهايت، با وجود دست داشتن شاه و صدر اعظم (امين السلطان) در دزديهاي ضرابخانه، سرانجام در سال 1315 ه .ق. محمد حسن امين الضرب و پسرش محمد حسين امين الضرب دوم را به حكم دست بردن در اموال دولتي، توقيف كردند، و چهار صد هزار تومان نقد و 365 هزار تومان سند به زور از او گرفتند و رهايش كردند. و در شعبان 1316 ه .ق. درگذشت و جنازه اش را در نجف، جنب گلدسته ايوان حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام به خاك سپردند. همان مدرك.
9) ميرزا حسن خان متخلّص به «شوكت» پسر ميرزا تقي خان پسر محمدخان شيرازي است. شوكت در ذي حجه 1254 ه. ق. در تهران متولد شد، چندي در اصفهان و از آن پس در عتبات عاليات تحصيل كرد و در سال 1322 ه .ق. در تهران در گذشت. نامبرده سالها منشي اوّل سفارت عثمان در تهران بود. متمول شد و در ميان مردم معروفيتي داشت و يكي از رجال و اعيان شد. پس از درگذشتن، فرزندان او، دارايي اش را كه در ايام حيات خود جمع آوري كرده بود، به جورهاي گوناگون به كلي از بين بردند. همان مدرك.
10) تحت عنوان علي آباد گوك داغ، در هيچ يك از فرهنگ لغات و فرهنگهاي جغرافيايي يافت نشد؛ ولي درباره علي آباد كورگل آمده است: ده، بخش مركزي شهرستان قم، ارتفاع 810 متر، گرم و خشك 24 كيلومتر شمالي خاوري قمرود.
منطقه ديگري با عنوان علي آباد، چنين معرفي شده است: ده، بخش مركزي شهرستان قم، ارتفاع 1110 متر معتدل، مايل به گرم و خشك، كنار راه تهران به قم، 80 كيلومتر خاور شمالي كوشك نصرت. دامنه خاوري كوه كورابلاغ. «گيتاشناسي ايران» عباس جعفري.
به نظر مي رسد اين محل با منظور نويسنده سازگارتر باشد، شايد منظورش كورابلاغ بوده است؛ ضمن آنكه به لحاظ ارتفاع با عزيز آباد سازگارتر است.
11) عزيزآباد، ده، بخش فشاويه، شهرستان ري، ارتفاع 1110 متر، معتدل مايل به گرم، خشك، سر راه تهران به قم، 23 كيلومتر جنوب غربي حسن آباد. همان مدرك.
12) رودخانه شور از رودخانه هاي محدوده شهر ري است كه از به هم پيوستن دو رودخانه خررود و ابهررود و برخي از رودهاي كوچك فرعي ديگر تشكيل مي شود، با جهت كلي شمال باختري به جنوب خاوري از 6 كيلومتري جنوب باختري حسن آباد (مركز بخش فشاوويه) گذشته و به شوره زار خاور حوض سلطان جذب مي گردد. «فرهنگ جغرافيايي آبادي هاي كشور جمهوري اسلامي ايران» سازمان جغرافيايي نيروهاي مسلح، تهران، ص 166.
13) در دوران قاجار، دو نفر ملقب به شهاب الملك مي باشند: يكي حاج حسين خان شاهسون و ديگري پسرش حاج غلام رضاخان شاهسون، كه پدر بعداً ملقب به نظام الدوله گرديد و پسر آصف الدوله. «فرهنگ دهخدا» (به نظر مي رسد كه منظور نويسنده، شهاب الملك پدر باشد). او در ابتدا، منصبش يوزباشي (يوز تركي به معناي صد، و يوزباشي يعني فرمانده صد نفر و البته در زمان قاجار تعداد مشخصي نداشت و به معناي رئيس فراشان بوده است. «فرهنگ دهخدا».) بود و معروف به حسين خان يوزباشي؛ ولي سپس با شركت در فتح هرات به درجه سرتيپي نايل شد و به وزارت پست (جاپارچي باشي) رسيد و ملقب به شهاب الملك گرديد. در سال 1282 ه .ق. با منصب اميرتوماني، فرمانده لشكر خراسان گرديد. در سال 1284 ه .ق. نائب الحكومه و حاكم كرمان و در سال 1289 ه .ق. حاكم خراسان گرديد و در سال 1291 ه.ق. ملقب به نظام الدوله و در سال 1292 ه. ق. بدرود حيات گفت. «شرح حال رجال ايران» بامداد.
14) سوره فجر: 89، آيه 8 .
15) باتوجه به كتاب «فرهنگ جغرافياي قم» شايد منظور نويسنده، معدن سنگ مرمرين باشد كه به تعداد 3 واحد با ميزان استخراج 91000 تن در سال، در استان قم موجود است.
16) با استناد به همان كتاب بايد منظور نويسنده، معدن كائولن (سنگ چيني) باشد كه به تعداد يك واحد و با توليد 000/30 تن در سال، در شهرستان قم موجود است.
17) كاروانسراي سنگي، احتمالاً منظور نويسنده كاروانسراي قلعه سنگي است كه در 35 كيلومتري جاده قم - ري واقع شده و از نوع كاروانسراهاي چهار ايراني است. مصالح ساختماني آن عمدتاً سنگ و از آثار دوره صفوي است. اين كاروانسرا كه اكنون به صورت ويرانه در آمده تا قرن گذشته مورد استفاده هاي كاروانيان بوده است. بناي آن داراي چهار برج نيم دايره اي در اضلاع غربي و شرقي است. «مجموعه راهنماي جامع ايرانگردي» استان قم، حسن زنده دل، نشر ايرانگردي.
18) كوشك بهرام، ده، بخش مركزي شهرستان قم، تا قم 355 درجه، 57 كيلومتر، ارتفاع 1170 متر. معتدل مايل به گرم، خشك، 8 كيلومتر شمال غربي كوشك نصرت. «گيتاشناسي ايران» عباس جعفري.
19) حوض سلطان (درياچه حوض سلطان، درياچه قم، درياچه ساوه)، به طول 80 و عرض 30 كيلومتر مي باشد و آن در گودال و پست ترين قسمت دشت تهران، قم، ساوه قرار دارد. آب آن به علت هواي متغير نجد مركزي، اغلب تغيير مي كند و سطح درياچه كم و زياد مي شود و آب درياچه شور و تلخ است و سواحل آن غالباً باتلاقي و تا مساحت 20 كيلومتر از رسوب نمك پوشيده است. «فرهنگ دهخدا».
اين درياچه در شمال خاوري شهرستان قم و در خاور اتوبان تهران - قم قرار دارد و مساحت آن 120 كيلومتر مربع است. و منظور از كوير حوض سلطان، كوير نمك مي باشد. «فرهنگ جغرافيايي قم» سازمان جغرافيايي نيروهاي مسلح.
20) سلطان سنجر، ابن ملكشاه سلجوقي از پادشاهان سلجوقي كه لقب السلطان الاعظم معزالدنيا و الدين سنجر بن ملكشاه برهان اميرالمؤمنين داشت. و در رجب 479 ه .ق. چشم به جهان گشود و در ربيع سال 552 ه .ق. چشم از جهان فروبست و در طول حكومتش 19 جنگ داشت كه تنها در دو جنگ قطوان و غزال شكست خورد. «گنجينه تاريخ ايران» عبدالعظيم رضايي، انتشارات اطلس، ج 11، ص 221.
21) به نظر مي رسد منظور نويسنده از بند ساوه، بند نقي، دهي از دهستان مزدقنچاي، بخش نوبران، شهرستان ساوه باشد كه رودخانه مزدقان از جنوب آن مي گذرد و به درياچه ساوه يا حوض سلطان مي ريزد. «فرهنگ جغرافيايي ساوه و قم» سازمان جغرافيايي نيروهاي مسلح.
22) محمد را نويسنده، به نام امين السلطان افزوده است. نام او ابراهيم و لقبش امين السلطان است كه پدر امين السلطان دوم علي اصغرخان مي باشد. آقا ابراهيم، پسر زال ارمني از اهالي سلماس بوده است. و چگونگي مسلمان شدن ايشان در اشاره به زندگي علي اصغرخان گذشت.آقا ابراهيم كفش دوز بود و بعد آبدارچي ناصرالدين شاه شد و آرام آرام با آنكه بي سواد بود، ولي چون زرنگ و با هوش و در عين حال طماع و حريص بود، خودش را بالا كشيد تا جايي كه مناصب متعددي در اختيار او قرار گرفت و هرچند صدر اعظم نشد، لكن همه كاره مملكت بود. «شرح حال رجال ايران» مهدي بامداد.
23) آثار ما دلالت بر [همت و توان ] ما مي كند. بعد از ما [جهت شناخت ما] به آثارمان توجه نماييد.
24) كوشك نصرت: ده، بخش مركزي قم. ارتفاع 1030 متر. معتدل، مايل به گرم و خشك، دامنه جنوبي كوه كورابلاغ، 8 كيلومتر غرب جنوبي علي آباد. همان مدرك.
25) دريايي است چون شمشيرِ برنده جلا داده شده، لكن براي بيننده مسرت بخش است.
26) ذرع: گز، ارش، رش، ساق دست. چون مطلق گويند، معادل شانزده گز است: يعني يك متر و چهار صد يك متر. «فرهنگ دهخدا».
27) كلّكوا، از ايلهاي اطراف تهران، ساوه و زرند و قزوين و مركب از 800 خانوار چادرنشين هستند و ييلاقشان كوه هاي شمالي البرز است. «فرهنگ دهخدا».
28) قصيده بُرده، قصيده اي است كه شريف الدين ابوعبدالله محمد بن سعيد المصري البوصيري، در ولادت حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله سروده است. بوصيري متعلق است به قرن هفتم (608 - 681 ه .ق.) و از شعراي معروف مصري است كه در شعر و كتابت يگانه زمان خود بوده و داراي قصايد متعددي است، من جمله قصيده البرده. «فرهنگ دهخدا».
29) ساوه بد بود كه آب درياچه اش در زمين فرو رفت و به هنگام عطش يا غضب، آبي را كه در آن فرورفته است بر مي گرداند.
30) حاجي سليمان بيدگلي كاشاني، شاعر اواخر قرن دوازدهم و آغاز قرن سيزدهم هجري (متوفاي 1218 ه .ق.) مولد صباحي بيدگل از اعمال كاشان است. وي مداح آغا محمدخان قاجار و استاد و ممدوح ملك الشعراء فتحعلي خان صباي كاشاني بود. ديوانش مشتمل بر قصايد، تركيب بند، غزليات، مراثي و رباعيات است. صباحي در مرثيه سرايي مهارت داشت و «چهارده بند» او كه به تقليد كليم ساخته، مشهور است. «فرهنگ معين».
31) سركاري: داروغگي، كارفرمايي. «فرهنگ دهخدا».
32) احمدآباد: ده، بخش خلجستان، شهرستان قم، ارتفاع 1420 متر، معتدل، خشك. كنار رودخانه دستجرد، 12 كيلومتر خاور شمالي دستجرد. «گيتاشناسي ايران» عباس جعفري.
33) آقاباقر سعد السلطنة پسر آقا اسماعيل دايي ميرزا علي اصغر خان امين السلطان اتابك اعظم. وي سالهايي را برقزوين حكومت رانده است و به منصب اميرتوماني (سرلشكري) از سرلشكرهاي فرماني نيز نايل شده است. بي سواد و عامي، ولي با هوش و زرنگ و كاري بوده است.
وي به خاطر انتسابش به امين السلطانِ پسر و تربيت شدن به دست امين السلطان پدر و نيز زرنگي و كاربري خودش، مناصب متعددي كه پر سود و در آمد بودند، يك جا داشت: مديريت شهر گيلان، مازندران و بنادر درياي خزر، مأمور غلات قزوين، حكومت طارم، رئيس سواره قراسواران راه قزوين، رئيس راه شوسه قزوين و... . وي علاوه بر قزوين، حكومت بر ساوجبلاغ، مكري، گيلان، زنجان را داشت و در همان زمان كه حاكم زنجان بوده است، به دست مردم كشته مي شود. «شرح حال رجال ايران» بامداد.
34) منظريه: ده، بخش جعفرآباد، شهرستان قم، ارتفاع حدود 950 متر، گرم، خشك، سه راهي قم به تهران و قم به صدرآباد. همان مدرك.
35) پل دلاّك: باتوجه به كتب تاريخي و جغرافيايي قم، پلي بوده است كه در چهارفرسخي قم، بر روي رودخانه ساوه زده بوده اند. اطلاعات بيشتري پيدا نشد.
36) عباس ميرزا، پسر دوم محمد مهدي خان اعتضاد الدوله، كه محمد مهدي پسر بزرگ ميرزا محمدخان سپهسالار اعظم بود و مادرش فخرالملوك دختر بزرگ ناصرالدين شاه. يعني عباس ميرزا نوه دختري ناصرالدين شاه مي باشد. عباس ميرزا بعد از فوت پدر، به حكومت قم رسيد و ملقب به «نائب الاياله» گرديد و در اواخر سال 1309 ه .ق. ملقب به لقب پدرش «اعتضاد الدوله» شد. برعكس خود سپهسالار، پسران و نوه هايش افرادي بي عرضه و بي كفايت بودند و اين حكومتهاي دست چندم نيز به خاطر انتساب به خانواده سلطنتي بود. «شرح حال رجال ايران» بامداد.
37) ميرزا محمد معروف به مليجك اول كه بعدها «امين خاقان» لقب گرفت، برادر زبيده خانم امينه اقدس از زنهاي سوگلي ناصرالدين شاه و پدر غلام علي خان عزيز السلطان (مليجك دوم) است. «رجال دوره قاجار» حسين سعادت نوري، صص 256 - 257.
38) غلام علي خان معروف به مليجك و ملقب به عزيز السلطان و داراي منصب اميرتوماني كه داماد ناصرالدين شاه نيز گرديد. شرح حال عزيز السلطان به خواننده مي فهماند كه اوضاع مملكت چگونه سالها بي سرو سامان بوده است. «شرح حال رجال ايران» بامداد.
39) قراسوران: سرهنگ محافظان قافله، آنان كه به سركردگي گروهي از جانب پادشاه در راه ها نشينند تا قوافل را از منازل مخوف به سلامت بگذرانند، امنيه. «فرهنگ معين».
40) مزار خاك فرج از زيارتگاه هاي كهن قم، در منطقه كميدان در شمال غربي شهر قم و مركب از سه بقعه و بناي نزديك به هم است. بقعه شاهزاده احمد (سلطان احمد) از احفاد سجادعليه السلام - كه منظور از امام زاده خاك فرج، ايشان است - بقعه كوچكي كه دختر شعيب پيامبر عليه السلام در آن مدفون و به نام بقعه صفورا معروف است و بالاخره قبّه و بنايي كه ميان آن گودالي است و معتقدند كه حضرت ابراهيم عليه السلام براي ساختن خانه كعبه قطعه اي سنگ از آنجا برداشته اند و به «كعبه كوچك» مشهور است. «تاريخ قم»، محمدتقي بيك ارباب، به كوشش مدرسي طباطبايي، حكمت، صص 45 - 44؛ «تربت پاكان» مدرسي طباطبايي، كتابخانه مجلس شوراي اسلامي.
41) صناديد: قهرمانان، سروران، دلاوران. «فرهنگ معين».
42) در نسخه «ابدالتيام» آمده است، ولي احتمالاً سهوالقلم است و شايد مقصود نويسنده «ابدالايام» بوده باشد.
43) فُر بر وزن پُر از الفاظ خارجه است كه به معني سايبان و سقف است.(غ)
44) مكاري: آن كس كه خر و اسب و شتر و جز آنها را كرايه دهد. «فرهنگ معين».بنابراين، مسافرت مكاري، يعني مسافرت با اسب و شتر و الاغ كرايه اي.
45) آرامگاه محمد شاه در ضلع غربي صحن عتيق حرم حضرت معصومه عليها السلام، در ورودي مسجد بالاسر واقع شده است. تزيينات داخلي اين گنبد مجموعه اي از گچ بري و آيينه كاري است و لوح مرمر مرقد از نظر حجاري نفيس مي باشد. «مجموعه راهنماي جامع ايرانگردي» قم.
46) حاج فرهادميرزا معتمدالدوله، پسر پانزدهم عباس ميرزا نايب السلطنه، متولد 1233 ه .ق. و متوفي به سال 1305 ه .ق. مي باشد. وي در طول حكومتراني اش برلرستان، خوزستان، كرمانشاهان، كردستان، همدان و فارس حكومت كرده است و به عضويت دارالشوراي كبري در آمده و مدتي را نيز نايب الاياله شاه بوده، و در سفرهاي محمدشاه، امور مملكت را در دست داشته است.
اعتماد السلطنه در مورد وي مي گويد كه اين شاهزاده مرد خوش قلبي نبود و طبق بيان خودش در سالهاي حكومتش 600 نفر را كشته و در جايي ديده شده كه 700 دست بريده است و باهمين ايجاد رعب، توانسته است مال فراواني براي خود اندوخته نمايد. و بعد مي رود حداقل سيصد واندي هزار تومان در خارج از مملكت خود براي احداث صحن كاظمين خرج مي نمايد. او بسيار از خود راضي و بي اندازه حيثيت دوست بود و مقام شاهزادگي به خصوص عمويي شاه را تالي مقام سلطنت مي دانسته است. و البته يكي از چهار شاهزاده فاضل است و آثاري دارد، من جمله «قمقام» در شرح حال ائمه. «شرح حال رجال ايران» بامداد.
47) جام جم، كتابي است در جغرافيا و تاريخ «فرهنگ معين» تحت نام معتمد الدوله (فرهاد ميرزا).
48) قمقام، كتابي است در شرح واقعه كربلا كه نام كامل آن «قمقام زخار و صمصمام تبار» مي باشد و كتاب توسط سيد محمود محرمي موسوي زرندي تصحيح گرديده است. «فرهنگ معين».
49) حاج ميرزا عباس ياملاعباس ايرواني، متخلص به فخري و معروف به حاج ميرزا آقاسي، پسر حاجي ميرزا مسلم ايرواني، چهارده سال صدر اعظم محمد شاه قاجار بود، و پيش از آن مربي و مرشد محمد شاه بوده و در آذربايجان، معلم فرزندان عباس ميرزا بود. وي مردي بي تدبير و خودخواه و درشت خوي بود و در دوران صدارتش اموال و املاك بسيار اندوخت و به مملكت نيز خسارات فراوان رساند. و دستور داده بود به جاي صدر اعظم به وي شخص اول بگويند كه ترجمهThe primemini sterبه معناي نخست وزير است.
در جلد سوم منظتم ناصري مي خوانيم كه وي در زمان صدارتش، 1438 قريه و بلوك و املاك در نقاط ايران به تصرف درآورد. بيشتر خالصجات مرغوب اطراف تهران از آن وي بود. و قلعه عباس آباد، يافت آباد، وامين آباد و... همه از محدثات وي بودند. در هرحال، بعد از مرگ محمد شاه چون مورد نفرت مردم و بسياري از رجال بود، نتوانست به فعّاليت حكومتي ادامه دهد. در فاصله به حكومت رسيدن ناصرالدين شاه به حضرت عبدالعظيم پناهنده و سپس به عتبات عاليات رفته و در گذشت. «نخست وزيران ايران» قدياني؛ «شرح حال رجال ايران» بامداد.
50) سورت: شدت، حدّت، هيبت، سطوت، (پادشاهي). «فرهنگ معين».
51) احتمالاً منظور نويسنده همان «كرب» است به معناي غم، اندوه، اضطراب.
52) قصر محمديه: سلاطين و شاهزادگاه قاجار معمولاً از اقامت در قصرها و عماراتي كه از پدرانشان به جا مانده بود، خودداري مي كردند؛ لذا آن عمارات زود از نظر مي افتاد و رو به ويراني مي نهاد. در عين حال، براي گردش و عشرت خود قصر تازه اي بنا مي نمودند. محمدشاه در مغرب تجريش كنار جاده اوين، به فاصله دويست قدم در شمال غربي باغ فردوس، قصر محمديه را ساخت و چند روزي از ورودش به آن قصر نگذشته بود كه در آن درگذشت. ناصرالدين شاه از آن بيزار بود و آن را فروخت و بعد از چند بار دست به دست شدن كه هركس آن را مي خريد، به بلايي گرفتار مي شد، محمود علا مير احتشام السلطنه آن را خريد و به «محموديه» تغيير نامش داد و بعدها محمودخان پسر اميراحتشام آن را به فتحعلي خان صاحب ديوان مي فروشد. «جغرافياي تاريخي تهران» محسن معتمدي.
53) قصر عباسيه: عمارت عباسيه واقع در عباس آباد طهران، بين باغ فردوس و تجريش و اوين. «زندگاني حاج ميرزا آقاسي»، حسين سعادت نوري.
باغ عباس آباد در سه چهاركيلومتري بيرون دروازه دولت، آباد كرده ميرزا آقاسي كه اكثر اوقات به اين باغ مي رفته. «جغرافياي تاريخي تهران» محسن معتمدي.
- حاج ميرزا آقاسي به هنگام بناي «قصر محمديه» در همان نزديكي كاخي نيز جهت خويش ساخت. در «ناسخ التواريخ» درباره دو قصر محمديه و عباسيه چنين آمده است: به صوابديد حاجي ميرزا آقاسي فرمان رفت كه بر فراز قريه تجريش، بنيان قلعه استوار كنند كه هر سال پادشاه از بهر ييلاق بدانجا سفر كند و اقامت جويد. لاجرم بنّايان از سنگ و ساروج ديواري عظيم و عريض بنيان كردند... با اينكه يك نيمه كار قلعه هنوز راست نبود، معادل صد هزار تومان زر مسكوك به كار رفت!... و نيز به يك پرتاب دورتر از اين قلعه، حاجي ميرزا آقاسي از بهر سكون خويش، قلعه ديگر بنيان كرد و قلعه نخستين را به نام شاهنشاه «قصر محمديه» نام نهادند و آنِ حاجي ميرزا آقاسي را به نام او «عباسيه» خواند. «قصران (كوهسران)» حسين كريمان.
54) محمودآباد، در شمال غربي تهران واقع است و از شمال به باغ فيض، از مشرق به مسيل رودخانه فرحزاد و از جنوب به صادقيه (آرياشهر) مي پيوسته است. و در زمان ناصرالدين شاه باغ سفارت آلمان در اين محل بوده است. «جغرافياي تاريخي تهران» محسن معتمدي. به نظر مي رسد افضل الملك، «محموديه» را به اشتباه «محمودآباد» درج كرده است.
55) فتحعلي خان صاحب ديوان؛ فتح علي خان ملقب به صاحب ديوان و اميرنظام پسر دوم حاجي ميرزا علي اكبر قوام الملك و داماد فتحعلي شاه و نوه حاجي ابراهيم خان اعتماد الدوله شيرازي، وزير آقا محمدخان و صدراعظم فتحعلي شاه قاجار بوده است و برفارس، خوزستان، اصفهان حكومت كرده است و در ضمن، مستوفي و حسابدار چند شهر چون همدان و قزوين و... بوده و وزير نظام آذربايجان نيز گرديده است. او نيز چون بسياري ديگر از حكمرانان، از غارت و چپاول مردم ايران و مال اندوزي بي بهره نبود. «شرح حال رجال ايران» مهدي بامداد.
56) قريه اوين: اين قريه در چهار كيلومتري غربي امام زاده صالح است. موقعيت قريه در دامنه و سر رسيد و آبش از رودخانه دركه و از دو چشمه است. شش دانگ قريه وقف بر آستانه حضرت رضاعليه السلام است. «فرهنگ جغرافيايي ايران» حسينعلي رزم آراء.
57) حاجي ميرزا محمود خان احتشام السلطنه قاجار دولو علامير، پسر محمد رحيم خان علاء الدوله اميرنظام، ابتدا در كشيكخانه سمت يوزباشي داشت، و بعد به سمت رياست غلامان شاهي دست يافت و در سال 1306 ه .ق. حكومت زنجان و سركردگي سواران دويرن و سوار افشار و خمسه به منصب قبلي وي اضافه گرديد. سپس به سركنسولي عراق رسيد و بعد والي كردستان گرديد و سپس وزير مختار ايران در آلمان شد و بعد نماينده مجلس شوراي ملي و رئيس آن گرديد و در دوره سوم مجلس نيز نماينده تهران بود. در جنگ جهاني اول سفير كبير ايران در اسلامبول بود و چند ماهي نيز وزير كشور حسن مستوفي الممالك. مي گويند: وي بسيار تند خو بوده است. «شرح حال رجال ايران» مهدي بامداد.
58) قوللر: غلامان سلطنتي؛ قوللر آقاسي: مهتر و رئيس غلامان. «فرهنگ معين».
59) محمد رحيم خان علاءالدوله امير نظام از بزرگان قاجار دولو بود و رئيس ميرغضب ها (نسقچي باشي) برخوي، نهاوند، زنجان، همدان حكومت رانده و پيشكار آذربايجان شده و در ضمن، مناصبي چون وزارت دربار، نمايندگي دارالشوراي كبري، وزارت جنگ و... را نيز به دست آورده است كه اكثر اين مشاغل را هم زمان دارا بوده است. و وي نيز چنانچه لازمه كارش بوده (ميرغضب) خشن و تند خو بوده است. و به دستور او مثنوي با كشف الابياتي كه بصيرالملك به آن زد، چاپ گرديد. «شرح حال رجال ايران» مهدي بامداد.
60) سام ميرزا شمس الشعرا، پسر شانزدهم محمد قلي ميرزا ملك آرا مي باشد و كارش سرودن قصايد بود در مدح شاه. جالب آنكه بعد از مرگ وي، مواجبش را به برادرش عبدالحسين دادند و همچنين لقب شمس الشعرايي را با آنكه شاعر نبود. و قرار شد وي نيز همچون برادر، در مجلس شاهانه شعر بخواند با اين تفاوت كه ديگران بسرايند و وي بخواند! همان مدرك.
61) محمدقلي ميرزا، ملقب به ملك آرا، پسر سوم فتحعلي شاه، حاكم مازندران و گرگان (استرآباد) بود كه با مرگ فتح علي شاه از حكومت بركنار و به همدان، به علت عدم اعتنا به محمد شاه، تبعيد شد و در همان جا درگذشت. وي شعر هم مي سروده و تخلصش خسروي بوده است. همان مدرك.
62). اسم مهد عليا، جهان خانم بوده است. يكي از شعرا اين شعر را در وصف حضرت عليّه، عزّت الدوله كه از خوب رويان است و دختر مهد علياست، سروده است و اشاره به جهان خانم مهد عليا كرده است.
به رنگ و بوي جهاني و بلكه بهتر از آني
به حكم آنكه جهان پيرگشته و تو جواني
گمان مي كنم كه شاعر اين شعر هم، سام ميرزاي شمس الشعرا است كه محرم آن خانواده بوده است. (غ)
- ملك جهان خانم، ملقب به مهد عليا، نوه دختري فتحعلي شاه و زن محمد شاه و مادر ناصرالدين شاه، كه يكي از ايادي بسيار مؤثر در عزل، تبعيد وقتل ميرزا تقي فراهاني (اميركبير) بود. وي چه در زمان پيري محمد شاه و بيماري او و چه در فاصله اي كه پسرش از تبريز به تهران بيايد - براي تحويل حكومت كه حدود صد روز طول كشيد - امور كشور را اداره مي كرد و به دوستان و رفقاي خود، مواجب و تيول و سيورغال و وظيفه مي داد كه اميركبير مانع دخالتهاي حكومتي او شد. مهد عليا در ابتدا سعي كرد خود را معشوقه اميركبير كند و چون موفق نشد، دختر 16 ساله اش را به او داد تا به اين ترتيب او را نرم كند و اين راه هم جواب نداد. در نهايت، زمينه قتل اميركبير را فراهم نمود.
مهد عليا نيز چون بسياري از زنان و خواهران و مادران شاهان، رفيق باز بود و داراي چهار دلداده بود: علي قلي ميرزا اعتضاد السلطنه، ميرزا آقا خان نوري، علي خان حاجب الدوله و فريدون ميرزا فرمانفرما (برادر شوهرش).
- مقبره مهد عليا در جهت غربي و عقب گنبد محمد شاه (صحن عتيق حرم حضرت معصومه عليها السلام) قرار گرفته است و به شكل مربع مستطيل، با گچ بريهاي برجسته و زيبا، آراسته شده است. «مجموعه راهنماي جامع ايرانگردي» استان قم؛ «شرح حال رجال ايران» مهدي بامداد.
63) وشنوه: دهستان، قهستان، بخش كهك، شهرستان قم، 24 كيلومتري جنوب خاور كهك، كوهستاني، سردسير. «فرهنگ معين».
64) تيول: واگذاري در آمد و هزينه ي ناحيه اي معين از طرف پادشاه و دولت به اشخاص، اقطاع. «فرهنگ معين».
65) مقبره فتحعلي شاه در قسمت شمالي صحن عتيق قرار دارد و از آثار بيگم صفوي است، و اين مقبره در زمان حيات فتحعلي شاه، به دستور خود وي (1245ه .ق.) تعمير و تزيين شد. قاعده گنبد مقبره، هشت ضلعي نامنظم است و در سال 1280ه .ق.، در دوره ناصرالدين شاه تزيينات آيينه كاري آن به گچ بري تبديل شده است. ازاره آن از سنگ مرمر است و لوحه مرمر با زمينه طلا كوب كه تاريخچه زندگي فتحعلي شاه بر آن نوشته شده، بر روي سپر صفّه نصب گرديده است. «مجموعه راهنماي جامع ايرانگردي» استان قم.
- بهتر از سنگ مقبره خاقان مغفور، سنگ مقبره شاه شهيد آقا محمدخان قاجار است كه در نجف اشرف واقع شده. آن سنگ ديگر نظير پيدا نخواهد كرد. دو ذرع و چارك طول آن است و تمثال آقا محمدخان را در روي آن نقاري كرده اند. طوري خطاطي و نقاري كرده اند كه استادان به عجز معترف اند. آن سنگ بهترين جواهرات است و بعد از آن، ديگر از براي اين سنگ هم نظير نخواهد بود.(غ)
66) محمد هادي ميرزا، پسر پنجاه و دوم فتحعلي شاه و برادر اعياني محمد مهدي ميرزا،پسر سي ام و محمد امين ميرزا پسر چهل و پنجم فتحعلي شاه، مادرش باجي از اهالي شيراز و زن چهل و چهارم فتحعلي شاه كه از علم موسيقي اطلاع كامل داشته است. محمد هادي ميرزا شاهزاده اي وارسته و گوشه گير بود. مجرد مي زيست و هيچ گاه داخل مشاغل دولتي نشد و مجاورت قبر پدر داشت و از زائرين پذيرايي و از مستمندان دستگيري مي نمود.«شرح حال رجال ايران» مهدي بامداد.
67) بيدهند: ده، بخش نوفل لوشاتو، شهرستان قم، قم 188 درجه، 5/36 كيلومتر. ارتفاع 1900 متر، معتدل مايل به سرد، خشك. كنار رودخانه دره باغ، 5/8 كيلومتر جنوب غربي كهك. سر راه كهك به دليجان. «گيتاشناسي ايران» عباس جعفري، ج 3.
- قريه بيدهند از قراي قهستان است. هوايش ييلاقي و باغات سيب و زردآلو و امرود در آن بسيار است. «تاريخ قم» محمد تقي بيك ارباب.
- بيدهند همان «ويدهند» از قراي جبل قم است. دهي ديگر در پيرامون قم بوده است به نام «هندوجان» كه كنون هنديجان گفته مي شود و جزو شهر شمرده مي شود و آن جزو اين «ويدهند» است. «قم نامه»، مدرسي طباطبايي.
68) شهاب اصفهاني: ميرزا نصرالله اصفهاني متخلص به «شهاب»، از شعراي دوره قاجاريه و از زنده كنندگان سبك خراساني كه توسط ميرزا آقاسي ايرواني، صدر اعظم، ملقب به «تاج الشعراء» گرديد. «فرهنگ دهخدا».
69) ذوالفقار خان، پسر مرحوم ميرزا آقاخان صدر اعظم نوري بوده است كه دوازده سال در اين شهر حكومت داشته است و شاهزاده كيكاوس ميرزا هم از پسران خاقان مغفور بوده است. (غ)
70) همان.
71) جلوخان: پيشگاه خانه، ميداني كه در مقابل عمارت و منزل واقع باشد. «فرهنگ معين».
72) ولي ابتدا باني اين صحن مرحوم آقا ابراهيم امين السلطان - طاب ثراه - بود. قبرستان را صاف كرده وپي برداشته، شروع در بناي آن نمودند، لكن زندگاني آن مرحوم به نهايت نرسيد كه اين بنا را به اتمام رساند و اين عمل خير به دست قدرت و همت فرزند ايشان حضرت مستطاب اجلّ آقاي امين السلطان وزير اعظم به پايان رسيد. (غ)
73) مقرنس: كنگره دار، قرنيزدار. «فرهنگ معين».
74) بين اين كلمات با آنچه چند صفحه پيش ذكر كرده بود - ص 73 ذيل «شهر قم» - تناقض به نظر مي رسد.
75) معروف به ارباب جان بابا است. (غ)
76) فابريكات: جمع فابريك به معناي كارخانه. «فرهنگ معين».
77) تلال: تل، پشته ها. «فرهنگ معين».

http://books.masoumeh.com/html/8/15/3.php

۱۳۸۸ آذر ۸, یکشنبه

ایل شاهسون بغدادی

شاهسون ها به نوشته مورخان از سرزمین های بالکان به دیار بکر و سپس به ایران آمده و در خدمت شاهان صفوی قرار گرفته اند. اصولا شاه عباس این ایل را برای کاستن قدرت قبایل قزلباش ساماندهی کرد. ایل شاهسون را از زمانی شاهسون بغدادی نامیدند که در حدود 12000 خانوار آن ها در زمان نادر شاه افشار، از دشت مغان برای حفاظت از مرزهای غربی ایران به این ناحیه عزیمت کردند و در زمان نزدیک به دستور کریم خان زند به شیراز کوچانده شدند. پس از مرگ کریم خان، آقا محمد خان قاجار آن ها را در حوالی قزوین، همدان و ساوه تا نزدیکی دریاچه حوض سلطان اسکان داده است. ایلات شاهسون بغدادی از نظر سازمان اجتماعی به ایل، طایفه، تیره، اوبه و خانوار تقسیم می شوند. ایل شاهسون بغدادی شامل: لک، آروخلو و اینانلو هستند که اینانلوها در زمان شاه عباس عمده ترین شعبه آن ها بودند. اینانلوها به دو شعبه بزرگ ینگی جک و گوک لر تقسیم می شوند. اینانلوها 7 تیره دارند. آروخلوها 4 تیره و لک ها 10 تیره می باشند. خانم مادام لیدی شل می نویسد: در نیمه های قرن نوزدهم در منطقه تهران مجموعه ای از ایلات گوناگون به چشم می خورد که از این میان ایل شاهسون با 9 هزار چادر از همه بزرگتر می باشد. افراد این ایل بر حسب فصل میان قم، تهران، قزوین و زنجان پراکنده بودند. بعد از انقلاب عشایر اطراف ساوه تا دریاچه حوض سلطان، یکجا نشین شده اند و جوانان آن ها به شهر قم مهاجرت نمودند. علی رغم این تغییر و تحول هنوز هم در مناطق روستایی می توان شاهد لباس بومی عشایر و عمدتا در میان افراد ایل شاهسون بود. قشلاق ایل اینانلو در اطراف گوی داغ و قلعه محمد علی خان نزدیک جاده قدیم تهران و قم و نواحی مجاور ساوجبلاغ و بوئین زهراست و ییلاق آن ها در خرقان نزدیک گمیش لو می باشد. ییلاق و قشلاق تیره کوسه لر نواحی غربی و جنوبی ساوه است و قشلاق تیره سولدوز پیرامون ورابولاخ در شرق ساوه و قشلاق تیره حسین خان لو در کنار دریاچه قم و رودخانه قره چای در جنوب شرقی ساوه است.